ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرواز کردن، هواپیمایی کردن سایر معانی: هواپیمایی کردن، پرواز کردن
هواپیمایی [حملونقل هوایی] علم و فنّاوری پرواز و صنایع مربوط به آن
واژههای مصوب فرهنگستان
هوانوردی، هواپیمایی سایر معانی: دانش و هنر خلبانی، خلبانی، (ساختن و به کاربری وسایل ترابری سنگین تر از هوا مانند هواپیما و هواناو و سفینه و غیره) هوانوردی، هوابردی [عمران و معماری] هوانوردی ...
علوم هوایى : هوانوردى
[مهندسی گاز] بنزین هواپیما [زمین شناسی] بنزین هواپیما(بنزین سفید) بنزین هواپیما (بنزین سفید ) بنزینی است که به طور اختصاصی برای موتورهای هواپیما تهیه می شود . این بنزین دارای اکتان مناسب برا ...
(بخشی از پزشکی که با بهداشت هواپیمایی و فضایی سروکار دارد) پزشکی آسمان نوردی
هوانورد سایر معانی: خلبان، پروازگر
عینک خلبانی، چشم افزار پرواز (که در هواپیماهای قدیم به کار برده می شد)
[نساجی] نام تجاری برای رایون و استات رنگ شده که به صورت الیاف کوتاه تولید و به صورت نخ و یا پارچه در آمده باشد
[زمین شناسی] در بریوزوآ، شبه جانورانى با زوائدى به سمت operculum یا دیواره منفذ دار با هدف ایجاد مندیل(فک یا آرواره) که عموماً براى تمیز کردن تجمعات مواد زائد
پرورش پرندگان و ماکیان، پرنده داری، مرغداری، پرورش مره، تربیت مره