(عامیانه) گردهمایی دوستانه، جلسه ی گپ زنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] قفسه بزرگ
[آمار] توزیع لوباچه وسکی (لوباچفسکی)
[نساجی] قفسه دراز
بندر ماتسویاما (در جزیره ی شیکوکو - ژاپن)
[خودرو] ماده روغنی
هوای زن
هنگام خطر آدم های ترسو (از همه زودتر) فرار می کنند
[خاک شناسی] کفه های نمکی
[آمار] توزیع شایده گر-واتسون
(در جوانی) عیش و عشرت کردن، ادل و بدل کاری کردن، در ایام جوانی عیاشی و هرزگی کردن (و سپس عیال وار شدن)
اسکاتلند ابجو تازه انگلیسی، مشروب الکلی