اسم خاص مذکر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[خاک شناسی] ا.اس.ا.ای
انقوزه سایر معانی: انقؤوزه
(از ریشه ی فارسی) آنقوزه، انکوژه (صمغی بدبو - از انواع گیاهان آسیایی جنس ferula و خانواده ی umbel گرفته می شود - سابقا در داروسازی کاربرد داشت)
مخفف: در اسرع وقت، هرچه زودتر (.a.s.a.p هم می نویسند)
مخفف: ضد قمر مصنوعی، پادماهواره
شهر آماگاساکی (در جزیره ی هان شو ـ ژاپن)
ارام سایر معانی: ارام شدنی، ارام پذیر، قابل تسکین
زبان اندونزی
قاعدهای [زیستشناسی - علوم گیاهی] ویژگی بخشی از گیاه که در پایین یا در قاعدۀ یک ساختار قرار دارد
واژههای مصوب فرهنگستان
(پزشکی) هوشبری آغازین
سن عقلی پایه [روانشناسی] سن عقلی که در آن فرد میتواند به همه موارد آزمون معیار پاسخ مناسب بدهد