رجوع شود به: baldachin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(اسطوره های نورس) بالدر (خداوند نور و آرامش و عقل و فرزند اودین و فریگ - baldr هم می نویسند)
یاوه، چرند، سخن بی معنی، نوشابه کف الود سایر معانی: (حرف یا نوشته ی) بی معنی، ژاژ
طاس، کل، داغسر
طاسی سایر معانی: بیمویی، بی لطافتی
حمایل، بند شمشیر سایر معانی: بند شمشیر، حمایل
(گیاه شناسی) توسکای سیاه (ilex verticillata از خانواده ی holly ـ بومی امریکای شمالی)، توسا، توسکای قشلاقی، سیاه توسه، توسه
[نساجی] نوعی خط کشی که برای چند بافت استفاده می شود
رجوع شود به: butyraldehyde
همتافت غولدهانهای [زمینشناسی] مجموعهای از سنگهای متنوع در زیر غولدهانه
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] مجموعه دهانه ای کمپلکس دهانه ای؛ مجموعه های ناهمگون سنگی در زیر یک کالدرا که تشکیل دایک ها، سیل ها، استوک ها و برش های مجرایی را می دهند. که شامل: گدازه، لایه های تالوس توف، خاک ...
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb2Fe3+(VO4)2(OH) - وجه تسمیه : از نام Salvador Caleron (1852-1911)اسپانیایی