سامانۀ یکپارچۀ خوشان [علوم نظامی] مجموعۀ اثرِانگشتهای موجود در پایگاه دادههـای سـوابق کیفری کل کشـور کـه از آن برای احراز هویت و دستیابی به محل سکونت و دیگر ارتباطات مربوط ...
واژههای مصوب فرهنگستان
سامانۀ هماندازه [زمینشناسی] ← سامانه مکعبی
سامانۀ درزه [زمینشناسی] دو یا چند دسته درزه که همدیگر را قطع میکنند و ممکن است همسن باشند یا نباشند
[صنعت] مهندس دانش - طراحان سیستم های خبره را مهندس دانش گویند.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سامانۀ دانشبنیاد [رایانه و فنّاوری اطلاعات] سامانهای رایانهای که برای مشکلات یک دامنۀ خاص یا یک حوزۀ کاربرد راهِحل ارائه میدهد و اختلالات موجود در یک پایگاه دان ...
سامانۀ اطلاعات زمین [مهندسی نقشهبرداری] سامانهای اطلاعاتی برای ذخیرهسازی و بهکارگیری و بازیابی اطلاعات مربوط به نقشهبرداری ثبتی و کاربری زمین|||اختـ . ساز 2 LI ...
سامانه واپایش خط [درونشهری] سامانهای که با علامت بالاسری ضربدر قرمز، بیانگر ممنوعیت عبور در خط و با علامت پیکان سبز، بیانگر مجاز بودن عبور در خط، وضعیت خطوط عبوری پاییندست ...
سامانۀ نشانهگذاری لیزری [علوم نظامی] سامانهای برای هدایت انرژی لیزری به سمت هدف که شامل نشانهگذار لیزری یا علامتگذار هدف لیزری است، همراه با عناصر نشاندهنده و و ...
خوشحال، خجسته، بختیار، خوشبخت، خوش قدم، خوش شانس، سفیدبخت، بانوا، خوش اقبال، خوش یمن سایر معانی: نیک بخت، بلند اختر، خوشبختی آور، بلاگردان، شگون دار، دارای آمد، فرخ، فرخنده، از روی خوش شانسی ...
سامانه جبران مغناطیسی [ژئوفیزیک] سامانهای رایانهای در درون هواگرد برای جبران نوفههای مغناطیسی ناشی از اجزای ساکن و متحرک هواگرد ...
سامانۀ پدافند هوایی همراه [علوم نظامی] مجموعهای از سلاحهای دوشپرتاب زمینبههوای هدایتشونده که تهدیدی جدی برای هواپیماهای ارتفاعپایین، بهو ...
سامانۀ گیرانش مکانیکی [قطعات و اجزای خودرو] سامانۀ گیرانشی که در آن توزیع برق ولتاژبالا در بین شمعها با یک تقسیمگر مکانیکی انجام میشود ...