[ تَ ] (ع مص) از هم بگشادن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). جدا کردن دو چیز از یکدیگر. (آنندراج). جداکردگی چیزی از دیگری. (ناظم الاطباء). || رهانیدن و خلاص کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ...
لغتنامه دهخدا
روالی در مدیریت سامانمند که در نتیجۀ آن کاربرد طیف الکترومغناطیسی برای کارکردهای عملیاتی و ارتباطی و اطلاعاتی هماهنگ میشود [علوم نظامی]
واژههای مصوب فرهنگستان
فاصلۀ زاویهای بین دو جِرم سماوی نزدیک به یکدیگر که فقط با ابزارهای اپتیکی مانند تلسکوپ قابل تشخیص است [نجوم]
شناسایی و تشخیص اهمیت اهداف با استفاده از برخی سامانههای مراقبتی یا هدایتی [علوم نظامی]
تقریبی که در آن به جای معادلات آبپویاییشناختی/ هیدرودینامیکی غیرخطی گاز از معادلۀ خطی انتشار موج صوتی استفاده میشود [فیزیک]
وسیلهای که ارتعاشهای مکانیکی را در بسامدهای صوتی و فراصوتی تقویت میکند [فیزیک]
ضربهای که با انگشت بر روی دکمۀ اصلی موشی یا بر افزارۀ اشارهای دیگری مانند لَت لمسی میزنند [رایانه و فنّاوری اطلاعات]
آن قسمت از لاستیک که بر روی زمین قرار دارد و بیضیشکل است و قطر بزرگ آن در راستای حرکت خودروست و از آن در بررسی تصادف استفاده میشود [حملونقل درونشهری - جادهای] ...
(تَ) [ ع. ] (مص م.) دارا کردن، مالک گردانیدن.
فرهنگ فارسی معین
[ تَ یْ یَ ] (ص نسبی) حقوق تملیکیت؛ حقوق تصرف. (ناظم الاطباء).
[ تَ / تِ ] (اِ) نوعی از رستنی است سرخ رنگ که طعم آن ترش بود و در بعضی از فرهنگها بجای یاء تحتانی نون هم مرقوم است. (فرهنگ رشیدی). رستنی باشد سرخ رنگ و ترشمزه و به کسر اول هم آمده است. (ب ...
[ تَ یُ ] (ع مص) خواب آلوده شدن و غالب شدن خواب بر کسی. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). غالب شدن خواب بر کسی. (از اقرب الموارد). || فرو نشستن پلکها بر یکدیگر: تنایک الاجفان. (منتهی ال ...