(اِ) موی بلند سر زنان است. (فرهنگ جهانگیری) (بهار عجم) (انجمن آرا) (آنندراج). صاحب برهان قاطع گوید: مخفف گیسو باشد که موی سر زنان است. (برهان قاطع). در اوستا گئسو یعنی دارندهٔ یا دارای گ ...
لغتنامه دهخدا
(اِخ) نام قریه ای است در شش فرسنگی مشرق فرک به فارس. (از فارسنامهٔ ناصری ص ۲۱۹).
[ سِ یَ / یِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) کلاه گیس. گیسوان ساختگی. گیس مصنوعی. گیس غیرطبیعی. گیس عملی. (یادداشت مؤلف).
[ بُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب) گیسوبریده. زنی که به جرم تبهکاری یا جز آن گیسوان او را بریده باشند. لیکن در تداول امروز آن شدت معنی را از دست داده است و حتی زنان به خود نیز میگویند: من گیس برید ...
[ گُ بَ / بِ ] (ص مرکب) دارای گیسویی چون گلابتون. دارای گیسویی چون تارهای زر. مو بور. موطلایی. دختری که گیس گلابتون دارد. طلایی گیسوان. (از یادداشت مؤلف).
[ وَ ] (اِخ) دهی است از دهستان سنگر کهدمات بخش مرکزی شهرستان رشت. واقع در ۱۶هزارگزی جنوب خاوری رشت و ۸هزارگزی شمال دوشنبه بازار. محلی جلگه و هوای آن معتدل و مرطوب و سکنهٔ آن ۹۶۷ تن است. ...
اسم: گیسو (دختر) (فارسی) (طبیعت، کهکشانی) (تلفظ: gisu) (فارسی: گيسو) (انگلیسی: gisu) معنی: گیس، موی بلند سر، نام صورت فلکی در آسمان نیم کره ی شمالی، ( در نجوم ) ( = شَِعر بِرنیکه ) صورت فلک ...
فرهنگ واژگان اسمها
[ نِ دی دَ / دِ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) کنایه از مژگان چشم باشد. (بهار عجم) (آنندراج) (ناظم الاطباء): افسرد آتش دل و آب سرشک ماند بر گیسوان دیده خضاب سرشک ماند. طالب آملی (از بهار عجم). م ...
[ بُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب) گیس بریده. کنایه از زن بی حیا و در تداول عامه دشنامی است. زن بی حیای هرزه چانه. (از بهارعجم) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء): پوشیده جامه دختر رز، ته نما ببین م ...
(اِخ) صفت کرساسپ (گرشاشب) فرزند ثرِیتَ است که در ادبیات پهلوی و فارسی از مشاهیر پهلوانان ایران است. و صفات دیگری چون: (گئسو) و گرزورو (گذورَ) و نرمنش (نئیرمنو) (نیرم) (نریمان)، داشته ولی از ...
[ گَ ] (اِخ) دهی است از دهستان بیدخت بخش جویمند حومه شهرستان گناباد. واقع در ۴۲۰۰۰ گزی خاور گناباد. محلی جلگه و هوای آن گرمسیر و سکنهٔ آن ۳۵۲ تن است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غ ...
(اِخ) دهی است از دهستان مرکزی بخش قاین شهرستان بیرجند. واقع در ۷۳۰۰۰ گزی شمال قاین و سر راه مالرو و عمومی بزن آباد. محلی جلگه و هوای آن گرمسیر و سکنهٔ آن ۱۵۵ تن است. آب آن از قنات تأمین می ...