(اِخ) دهی است از دهستان فنوج بخش بمپور شهرستان ایرانشهر. واقع در ۱۵۰هزارگزی جنوب باختری بمپور و ۸هزارگزی جنوب راه مالرو فنوج به رمشک. محلی کوهستانی و هوای آن گرمسیر و سکنهٔ آن ۲۵۰ تن است. آ ...
لغتنامه دهخدا
(اِخ) معرب جیران است و آن نام جزیره ای است میان بصره و سیراف و مساحت آن ۵۰۰گز در ۵۰۰گز باشد. (از معجم البلدان). رجوع به جیران شود.
[شیمی] فرایندی که در آن سامانهای از ذرات، یک ذرۀ اضافی را جذب میکند|||[فیزیک] فرایندی که در آن یک نوترون جذب هستۀ هدف میشود و با تشکیل هستۀ مرکب، انرژی اضافی به ...
واژههای مصوب فرهنگستان
واکنشی که در آن یک نوترون جذب هسته میشود و در پی آن انرژی اضافی هستۀ مرکب بهصورت پرتو گاما گسیل میشود [فیزیک]
[ دَ / دِ ] (ن مف) مقیدشده. اسیر گرفتار و به پای حساب آمده و قیدشده تا از او تحصیل زر کنند. (بهار عجم) (آنندراج). کسی که او را به اجبار جلب کنند تا مالیات بپردازد: زان پیش که یک خطا ببیند ...
[شیمی، مهندسی منابع طبیعی- محیط_زیست و جنگل] آغاز تولید شعله|||[قطعات و اجزای خودرو] فرایند ایجاد احتراق در مخلوط سوخت و هوا در محفظۀ احتراق [قطعات و اجزای خودرو] ...
در موتورهای بنزینی، آغاز فرایند احتراق در سیلندر با استفاده از جرقه [قطعات و اجزای خودرو]
در موتورهای دیزلی، گیرانش با پاشش مستقیم سوخت به درون محفظۀ احتراق [قطعات و اجزای خودرو]
(اِخ) دهی از دهستان پشتکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد در ۸هزارگزی جنوب خاور اردل، در مسیر راه اردل واقع شده. دامنهٔ کوه، معتدل. سکنهٔ آن ۵۳۲ تن و آب از قنات، چشمه و رودخانه. محصول آن غلات، ...
[ دَ دَ ] (مص مرکب) رجوع به درگیرانیدن شود.
[ دَ نَ / نِ ] (ق مرکب) به دستگیری. مددکارانه. از روی یاری : چون مرا دید ماند از آن بشگفت دستگیرانه دست من بگرفت. نظامی (هفت پیکر ص ۱۶۲).
نوعی رابطۀ دوستی که با رفتار جنسی همراه است بدون آنکه تعهدی در کار باشد [روانشناسی]