ویژگی هر یافته و دادهای که بهنوعی به حوزۀ دانش باستانگیاهشناسی مربوط میشود [باستانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
اصلاح گیاهان به روشهای مختلف، ازجمله گزینش و دورگگیری و خویشآمیزی|||متـ . اصلاح نباتات [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] ...
[ تُ / تُ رُ ] (اِ مرکب) ترش گیا. رجوع به همین کلمه شود.
لغتنامه دهخدا
گروهی از افراد یک گونۀ گیاهی که در مکان و شرایط معین زندگی میکنند و با سایر گروههای آن گونه تفاوت دارند [زیستشناسی - علوم گیاهی]
(اِ مرکب) سَفی ََ. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (المنجد). خاریست که بجانوران برای خوراک میدهند.
[ خِ ] (اِ مرکب) گیاهی است که بیخ آن را شقاقل می گویند و آنرا خرس بسیار دوست دارد، بعضی گفته اند آن گزر بریست و گروهی گویند کرفس بری و در این خلاف است و بیونانی دوقس و توقس خوانند و فرقه ای ...
رژیم لاغری که در آن از مصرف گوشت و فراوردهها و محصولات گوشتی پرهیز میشود [تغذیه]
[ زَرْ ری ] (اِ مرکب) نام گیاهی که بکار اکسیر می آید... (آنندراج): فیض بردم مهر دشمن در دلم تا کرده راه مزرعم از اختلاط برق شد زرین گیاه . محمدسعید اشرف (از آنندراج).
علم مطالعۀ گیاهان در محیط زمینشناختی آنها [زمینشناسی]
تطابق عوامل محیطی و ژنشناختی در یک منطقه یا یک فصل زراعی بهطوریکه گیاه قادر باشد تمام مراحل رشدونمو خود را به پایان برساند [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] ...
گیاه شور؛ هر گیاه شور.
فرهنگ فارسی عمید
[ شَ کَ ] (اِ مرکب) شکرگیا. گزانگبین. (یادداشت مؤلف): طوطی جان من رسیده به لب تا از آن لب شکرگیاه برد.سیدحسن غزنوی.