هر رستنی که از زمین بروید؛ علف؛ نبات.
فرهنگ فارسی عمید
(اِ) گیا. گیاغ. (از برهان)(انجمن آرای ناصری). حشیش و نبات. (فرهنگ شعوری ج ۲ ص ۳۱۴). رستنی کوچک از علف و بوته در مقابل درخت. (فرهنگ نظام). علف سبز و سبزه و نبات و علف خشک. (ناظم الاطباء). رُ ...
لغتنامه دهخدا
گیاهی که با ایجاد محیطی متراکم باعث نرسیدن آب یا نور به گیاهان رقیب میشود [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب) یا گیا خوردن. خوردن نبات و علف خوردن. چریدن : گیا گر خورد جانور باک نیست چرا جانور جانور را چراست.منوچهری. گفت درویش من نخواهم چیز من توانم گیاه خوردن نیز.م ...
گیاهی که تمام یا قسمتی از دورۀ زندگی خود را داخل گیاه دیگر بگذراند|||متـ . درونرُست 2 [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات]
جایی که گیاه بسیار دارد؛ علفزار؛ مرغزار.
[ هِ سِ شُ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) نام درختی است. (آنندراج). سریش. (برهان). گیاهی است خشک کننده و نجاران و صحافان بدان چسبانند. رجوع به سریشم شود.
(ش) (اِ.) علمی که موضوع آن تحقیق دربارة گیاهان و رستنی هاست.
فرهنگ فارسی معین
گیاه پررشدی که در فاصلۀ زمانی بین دو محصول اصلی کشت میشود [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات]
زارع؛ برزگر.
گیاهی که دورۀ رشد آن از تندیدن بذر تا تولید بذر در یک فصل رشد به اتمام برسد و سپس از بین برود [کشاورزی - علوم باغبانی]
[ خوا / خا رَ / رِ ] (حامص مرکب) عمل گیاه خوار. گیاه خوری. رجوع به گیاخوارگی شود.