[ کَ / کِ ] (ص نسبی) منسوب به کیف. چونی . مقابل کَمّی. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || مأخوذ از تازی، مست و مخمور. || هر چیزی که مستی آورد و نشئه دهد. (ناظم الاطباء).
لغتنامه دهخدا
[ کَ فی یَ ] (ع مص جعلی، اِمص) حالت و صفت چیزی. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به کیفیت شود.
۱. صفت، حالت، و چگونگی کسی یا چیزی. ۲. [مجاز] میزان مرغوب بودن. ۳. [قدیمی، مجاز] مستکننده بودن. ۴. [قدیمی، مجاز] لذت.
فرهنگ فارسی عمید
دقت و جامعیت و روزآمدی و سودمندی اطلاعات برای تصمیمگیری [رایانه و فنّاوری اطلاعات]
واژههای مصوب فرهنگستان
دقت و جامعیت و روزآمدی و سودمندی اطلاعات برای تصمیمگیری [علوم کتابداری و اطلاعرسانی]
وضعیت محیط_زیست در مکانی خاص که یا بهصورت عینی یعنی با استفاده از نشانگرهای زیستمحیطی تعریف میشود یا بهصورت ذهنی یعنی باتوجهبه جاذبهها و زیبایی چشما ...
میزان غلظت گوگرددیاکسید در هوای آزاد [مهندسی محیط زیست و انرژی]
تعیین سطح رضایت کاربران از اطلاعات ارائهشده [رایانه و فنّاوری اطلاعات]
مجموعه فرایندهایی که کیفیت دارو را ضمانت میکند [علوم دارویی]
درصد قابلقبول اقلام معیوب در یک دسته کالا ||| اختـ . سَپَک AQL [مدیریت - مدیریت پروژه]
شاخصی برای رتبهبندی خط بر پایۀ وضعیت هندسی آن با استفاده از ماشین اندازهگیری خط [حملونقل ریلی]
سطحی از آلودگی هوا و مدت تماس با آن که اگر از آن اندازه فراتر رود، اثرات منفی بر تندرستی و بهزیستی میگذارد [مهندسی محیط زیست و انرژی]