[ کُ ] (اِ) مأخوذ از هندی، گلابتون و رشتهٔ زر و سیم و زری. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس).
لغتنامه دهخدا
[ کَ / کِ ] (ص نسبی) منسوب به کنار. آخر و آخرین. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس).
انتخاباتی که به تقاضای جمعی از رأیدهندگان برای عزل فرد انتخابشده برگزار شود |||متـ . همهپرسی برکناری recall referendum [علوم سیاسی و روابط بینالملل] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
صفحه یا قطعۀ ارتجاعی که در طرفین کاسۀ بوژی به سطح بالای گهواره متصل است [حملونقل ریلی]
برکنار کردن یک فرد انتخابشده از منصبش، پیش از پایان دورۀ مقرر، با برگزاری انتخابات مجدد [علوم سیاسی و روابط بینالملل]
[ بَ کَ / کِ ] (حامص مرکب) حالت و چگونگی برکنار. دوری. کناره گیری: پس از برکناری فلان از حکومت فلان جا... (یادداشت مؤلف).
هر یک از تیرهایی که بهصورت طولی در دو طرف قاب واگن قرار دارند [حملونقل ریلی]
جمعآوری و انتقال چوب از دو طرف خط داربَری [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
شیشۀ کناری که در اطراف آن چارچوبی وجود ندارد [قطعات و اجزای خودرو]
فاصلۀ دو طرف خط داربَری که چوب از آنجا جمعآوری و منتقل میشود [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
شیوهای برای رؤیت اجسام کمنور که در آن به جای نگاه کردن مستقیم به شیء، از پهلو به آن نگاه میکنند [نجوم]