(کَ) [ ع. ] (مص ل.) کامل شدن، تمام شدن.
فرهنگ فارسی معین
والایی، کهتری، فرهیختگی، فرگشتگی، فرازمندی، شایستگی، پایان یافتن، انجام یافتن
فرهنگ واژههای سره
[ کَ ] (ع مص) کُمول. انجام یافتن و تمام شدن. (منتهی الارب). تمام شدن. (آنندراج) (ترجمان القرآن) (فرهنگ فارسی معین). از باب نصر و علم و کرم آمده است و نخستین از همه فصیح تر و دوم از همه رکی ...
لغتنامه دهخدا
[ کُ مْ ما ] (ع ص، اِ) جِ کامل. (ناظم الاطباء).
[ کَ ] (اِخ) نام وی سید کمال کجکولی، ساکن بلخ و معاصر امیرعلیشیر نوایی بود و گویند صد هزار بیت شعر گفته است. این مطلع از اوست: ای روشنی از نور رخت دیدهٔ جان را بر خاک نشانده قد تو سرو روان ...
[ کَ لِ اِ فَ ] (اِخ) رجوع به کمال الدین اسماعیل شود.
[ کَ لِ خُ جَ ] (اِخ) رجوع به کمال الدین خجندی شود.
آرمانخواه
[ کَ ] (اِخ) دهی از دهستان ریوند است که در بخش حومهٔ شهرستان نیشابور واقع است و ۱۵۸ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
[ کَ ] (اِخ) دهی از دهستان حومهٔ خاوری شهرستان رفسنجان است و ۱۵۰۰ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).
[ کَ ] (اِخ) دهی از دهستان نیر است که در بخش مرکزی شهرستان اردبیل واقع است و ۶۷۲ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۴).
[ کَ لُدْ دَ / دُو لَ / لِ ] (اِخ) ابوالرضا عارض، رجوع به ابوالرضا عارض شود.