[ کُ / کِ رُ شِ ] (فرانسوی، اِ)قلاب. دو خط عمود موازی با دو پیش آمدگی از دو سر هر خط به سوی داخل برای ممتاز ساختن مطلب داخل آن. نوعی پرانتز که برای الحاق مطلبی به متن مورد استفاده قرار دهن ...
لغتنامه دهخدا
(کَ رُّ فَ) [ ع. ] (اِ.) شوکت، حشمت، جلال.
فرهنگ فارسی معین
[ کِ لَ ] (اِخ) نهری در جبال قراقروم (پابلنوئی حالیه) که مسکن طایفهٔ کوچک قیات معروف به بورچقین بوده و چنگیز از میان ایشان برخاسته است. (تاریخ مغول ص ۷).
عنصر فلزی جامد، نقرهایرنگ، براق، و بسیارسخت که در مجاورت هوا واکنش نشان نمیدهد و در ساخت برخی آلیاژها و آبکاری فلزها به کار میرود.
فرهنگ فارسی عمید
[ کُ ] (ع اِ) جِ کَرم. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). درختان انگور. (غیاث اللغات): میل جان در حکمت است و در علوم میل تن در باغ و راغ و در کروم.مولوی. چه رها کن رو به ایوان و ...
پوششی از کروم که برای افزایش مقاومت در برابر سایش بر روی مادۀ دیگر ایجاد میکنند [خوردگی]
واژههای مصوب فرهنگستان
پوششدهی قطعۀ فلزی با کروم برای بهبود ظاهر و افزایش مقاومت آن در مقابل سایش و خوردگی [مهندسی بسپار]
آمادهسازی سطح آلومینیم یا آلیاژ آلومینیم با محلول اسیدکرومیک برای بهبود چسبندگی رنگ بر روی آن [خوردگی]
آمادهسازی سطح آلومینیم یا آلیاژ آلومینیم با محلول اسیدکرومیک برای بهبود چسبندگی رنگ بر روی آن [مهندسی مواد و متالورژی]
نفوذ دادن کروم به لایۀ سطحی محصول فلزی [خوردگی]
نفوذ دادن کروم به لایۀ سطحی محصول فلزی [مهندسی مواد و متالورژی]
هریک از نمکهای اسیدکرمیک.