(اِخ) شهری است به خراسان از توابع بادغیس، حمداللََّه مستوفی آرد: بادغیس از اقلیم چهارم طولش از جزایر خالدات «صه ل» و عرض از خط استوا «له ک». قصبات کوه نقره و کوه غناباد و بزرگترین و بست و ...
لغتنامه دهخدا
(اِ) نام گیاهی است که آن را به عربی سعتر میگویند. (برهان) (آنندراج). رجوع به کاکوتی و سعتر در همین لغت نامه شود. مصحف کاکوتی است. (یادداشت مؤلف).
[ کالْ وُ ] (اِخ) شارل. مؤلف آرژانتینی که در سال ۱۸۲۴ م. در بوئنوآیرس بدنیا آمد و در ۱۹۰۶ م. بدرود حیات گفت. وی مؤلف کتاب تئوری و عملی حقوق بین الملل است.
(اِ) انگشت کوچک و خنصر. (ناظم الاطباء). انگشتک. خردک. کابلج. انگشت خردک. انگشت خرد. کلیک. کابلیچ. کالوج. آخرین انگشت. جانب وحشی کف دست یا پا. || کبوتر. (ناظم الاطباء). و رجوع به کالوج ش ...
(اِخ) شهری است در روسیهٔ مرکزی در ساحل رود اوکا و ۱۲۲۰۰۰ تن سکنه دارد. صنعت دباغی و انواع پوست آنجا معروف است. منطقهٔ سردسیری است و از نوامبر تا مارس یخبندان است. یک چهارم سطح آن از جنگل پ ...
[ کالْ ] (اِخ) بندری است در جزیرهٔ کرس که مرکز ایالتی همان جزیره است و دو هزار تن سکنه دارد.
(اِخ) نام پهلوان تورانی. (فرهنگ شاهنامه). رجوع به کالو در همین لغت نامه و فهرست ولف شود.
[ ] (اِخ) آخرین امپراتور مسیحی طرابوزان و از دودمان نجیب یونانیان. کمننی آرد: سلطان حیدر پدر شاه اسماعیل صفوی مورد توجه اوزون حسن که در این زمان مردی کهن سال بود واقع شد و شیخ علامت بزرگ ...
(لْ لُ) [ فر. ] (اِ.) آلکالوییدها، قلیاییاتها، شبه قلیاها، مواد آبی ازت داری هستند که در نباتات و حیوانات وجود دارند و همة آنها جامدند (به استثنای نیکوتین که در تنباکو موجود و ما ...
فرهنگ فارسی معین
← نیمپیل کالومل [خوردگی]
واژههای مصوب فرهنگستان
← نیمپیل کالومل [شیمی]
عبارت زیر رادیکال [ریاضی]