[ هِ مَ رَ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) نوعی از مستراح که آن را در هند «متداس» گویند. (آنندراج). چاه مستراح. چاه مبال : از بهر اخ و تف تو چاه مبرز چون چاه زنخ پیش دهن میباید. سلیم (از آنندراج).
لغتنامه دهخدا
[ مُ ] (اِخ) دهی است از دهستان احمدی بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس که در ۱۰۸ هزارگزی خاور حاجی آباد و ۵ هزارگزی شمال راه میناب به فارغان واقع شده. کوهستانی و گرمسیر است و ۱۵۹ تن سکنه دارد. ...
چاهی که از آن برای مشاهده مؤلفههایی، مانند سطح سیال و تغییرات فشار، استفاده میشود [زمینشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ مُ ] (اِخ) دهی است از دهستان نیم بلوک بخش قاین شهرستان بیرجند که در ۴۰ هزارگزی شمال قاین واقع شده. کوهستانی و معتدل است و ۲۸ تن سکنه دارد. آبش از چاه محصولش غلات، شغل اهالی زراعت و مالدار ...
[ مَ ] (اِخ) دهی است از دهستان جلگه زوزن بخش خواف شهرستان تربت حیدریه که در ۹۰ هزارگزی جنوب باختری قصبه رود و ۷ هزارگزی باختر راه شوسهٔ عمومی قصبه رود بقاین واقع شده. دامنه و گرمسیر است و ۱۲ ...
آرایشی از میدان مغناطیسی که برای محصورسازی پلاسما در آزمایش گداخت به کار میرود [فیزیک]
[ مُ لْ لا ] (اِخ) مؤلف مرآت البلدان نویسد «از مزارع میان ولایت حول و حوش شهر مشهد مقدس است که از آب قنات مشروب میشود و هوایی معتدل و شش خانوار سکنه دارد. (از مرآت البلدان ج ۴ ص ۱۳۴) و در فر ...
[ هِ نَ شَ ] (اِخ) چاه مقنع. (آنندراج). چاهی که از آن المقنع ماه مصنوعی بیرون می آورده. (فرهنگ نظام). رجوع به چاه مقنع شود.
[ نَ مَ ] (اِخ) دهی است از دهستان مرکزی بخش قاین شهرستان بیرجند که در ۵۹ هزارگزی شمال قاین واقع شده. جلگه و گرمسیر است و ۱۰۷ تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و شلغم، شغل اهالی زراعت، م ...
[ نَ ] (اِخ) دهی است از دهستان تراکمه بخش کنگان شهرستان بوشهر که در ۱۱۷ هزارگزی جنوب خاور کنگان و ۲ هزارگزی شمال راه فرعی لار به گله دار واقع شده. جلگه، گرمسیر و مالاریائی است و ۷۷ تن سکنه د ...
[ نَ ] (اِخ) دهی است از دهستان تراکمه بخش کنگان شهرستان بوشهر که در ۱۲۶ هزارگزی جنوب خاور کنگان، کنار راه فرعی لار به گله دار واقع شده، جلگه، گرمسیر و مالاریائی است و ۱۴۰ تن سکنهٔ فارس و ترک ...
(اِخ) ده کوچکی است از دهستان حومه بخش بمپور شهرستان ایرانشهر که در ۸ هزارگزی جنوب بمپور و ۷ هزارگزی جنوب شوسهٔ بمپور به چاه بهار واقع شده و ۳۰ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).