[ پَ ] (ص مرکب) کوته پرواز. مرغی که به ارتفاع کم پرواز کند. (فرهنگ فارسی معین): مروت نیست سبقت جستن از کوتاه پروازان وگرنه نامه ام پیش از کبوتر می تواند شد. صائب (از آنندراج).
لغتنامه دهخدا
گواهینامهای که براساس آن خلبان مجاز به هدایت هواپیما بهکمک ابزار دقیق است [حملونقل هوایی]
واژههای مصوب فرهنگستان
گواهینامهای که نشان میدهد یک هواگرد ازنظر سازمان هواپیمایی کشوری حداقل شرایط امن پرواز را دارد [علوم نظامی]