[ خُ صی یَ کَ دَ ] (مص مرکب) دوستی کردن. یگانگی کردن. || کنایه از استثناء قائل شدن امری خاصی را از امر کلی مستثنی کردن.
لغتنامه دهخدا
مقدار مواد مغذی موجود در یک رژیم غذایی خاص که متخصص آن را مجاز میداند و توصیه میکند [تغذیه]
واژههای مصوب فرهنگستان
نوعی زبان رایانهای که برای ساخت و تغییر ساختار دادهها در یک پایگاهداده به کار میرود [فنّاوری اطلاعات و ارتباطات]
شاخهای از زبانشناسی که به بررسی و توصیف ویژگیهای ساختاری زبانهای مختلف در قالب نظریههای زبانشناختی میپردازد [باستانشناسی] ...
فرانامهای که آیندههای ممکن را توصیف میکند [آیندهپژوهی]
[ لُ صی یَ ] (ع مص) لصوصة. لصاص. لصص. لصوص. دزدیدن. (منتهی الارب). دزدی.
مالک غیرراهآهنی واگنهایی که قابل تبدیل شدن به واگن مسافری یا باری باشند [ریلی]
[ مَ صی یَ ] (ع مص جعلی، اِمص)خصوصیت و ملکیت. || دوستی و مودت. (ناظم الاطباء).
ادارۀ جنگلهای غیردولتی که مالکیت آنها به اشخاص یا شرکتهای خصوصی تعلق دارد [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
مسیری که باتوجهبه خدمات توصیهای تعیین شده است [علوم نظامی]
[ مُ صَ صی ] (ع اِ) از ايام بردالعجوز است. (ناظمالاطباء). از ايام عجوز است. (منتهی الارب).
(ص) [ ع. ] (اِفا.) وصیت کننده.
فرهنگ فارسی معین