[ غُ دُ بَ ] (ع اِ) دو گره است در بن زبان، یا گوشتپارهٔ گرداگرد کام، یا دو گوشتپاره شبیه گره در دو استخوان بلند زیر هر دو گوش. (منتهی الارب). دو عقده در بن زبان، و بقولی دو گوشتپاره که لها ...
لغتنامه دهخدا
[ غُنْ بَ ] (اِخ) تلفظ ترکی گندبود. رجوع به گونو و اعلام المنجد شود.
[ مُ عَ دِ ] (ع ص) خشمناک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
[ مُ دِ ] (ع ص) خود را در خطر افکننده. (آنندراج). آنکه خود را در خطر می اندازد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || زخم که نشان آن سخت کنده شود. (آنندراج) (از منتهی الا ...
= مندور
فرهنگ فارسی عمید
[ رِ بَ بُ ] (اِخ) از دهات دهستان لنکا شهرستان شهسوار و در ۳۷هزارگزی جنوب شرقی شهسوار و ۴هزارگزی جنوب جادهٔ شوسهٔ شهسوار به چالوس، در دشتی واقع است. هوایش معتدل و مرطوب و مالاریاخیز است و ...
هشداری برای کاربری دریایی با باد با سرعت 48 تا 55 گره یا نیروی بوفورت 10 [علوم جَوّ]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ هِ دَ / دِ با ] (ع اِ) کاسنی. (منتهی الارب). رجوع به هندباء شود.