(اِ.)۱- نِی، ساز بادی.۲- گلو، حلقوم.۳- لولهای غضروفی که از گلو به پایین جلوی مری قرار دارد و هوا را به ششها میرساند.
فرهنگ فارسی معین
۱. (زیستشناسی) لولهای غضروفی که از گلو به پایین در جلوی مری واقع شده و هوا را به ششها میرساند؛ گلو؛ حلقوم؛ قصبةالریه. ۲. (موسیقی) [قدیمی] یکی از آلات موسیقی ...
فرهنگ فارسی عمید
بخشی از راه هوایی بین حنجره و نایژههای اصلی [پزشکی]
واژههای مصوب فرهنگستان
= نیانبان
[ یِ بی ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) سوراخ بینی. (ناظم الاطباء). قصبةالانف. قصبهٔ انف. منخر: الافطا؛ نای بینی فروهشته. (تاج المصادر بیهقی). - دو نای بینی؛ منخرین. || پرهٔ بینی. (ناظم الاطباء) ...
لغتنامه دهخدا
[ زَ دَ ] (مص مرکب) نای دمیدن. نواختن نای. (ناظم الاطباء). زمر. (دهار) (تاج المصادر بیهقی): بر سر سرو زند پردهٔ عشاق تذرو ورشان نای زند بر سر هر مغروسی.منوچهری. محتسب گو چنگ میخواران بسوز م ...
[ یِ شُ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) قصبةالریة. رجوع به نایژه شود.
[ یِ گَ / گِ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) حلقوم. (ناظم الاطباء) (دهار) (ترجمان القرآن). حنجره. (ترجمان القرآن). حنجر حلق. قصبةالمری : اولین دام در ره آدم هست نای گلو و طبل شکم.سنائی. از تلخ گو ...
[ زَ ] (نف مرکب) نئی. نینواز. (آنندراج). نی زن. (ناظم الاطباء). قصاب. قاصب. (منتهی الارب). زمار. زامر: کبک ناقوس زن و شارک سنتورزن است فاخته نای زن و بط شده طنبورزنا.منوچهری. غراب بین که ن ...
[ زَ ] (حامص مرکب) نی زنی. شغل و عمل نی زن. (ناظم الاطباء). قصابة. (منتهی الارب). نی نوازی. نی نواختن. نای زدن.
دستهای از سازهای بادی که فاقد زبانهاند [موسیقی]