هواآبی حاصل از تجمع قطرکهای ریز مرئی آب معلق در هوا [علوم جَوّ]
واژههای مصوب فرهنگستان
مِه رقیق با عمر کوتاه، حاصل از ترکیب دو تودههوای مرطوب غیراشباع با دماهای متفاوت [علوم جَوّ]
مِه دارای قطرکهای آب مایع در دمای پایینتر از صفر درجۀ سلسیوس [علوم جَوّ]
نوع معمول مِه که براثر سرمایش تابشی شبانۀ سطح زمین و کاهش دمای هوا تا نقطۀ شبنم یا پایینتر از آن تشکیل میشود [علوم جَوّ]
مِهی با ضخامت حداکثر دو متر از سطح زمین با دید افقی 1000 متر یا بیشتر [علوم جَوّ]
فرایند طبیعی ناپدید شدن مِه براثر گرمایش خورشیدی در هنگام طلوع یا افزایش سرعت باد و آمیختگی با هوای گرم و خشک بالای آن [علوم جَوّ]
نوعی آزمون خوردگی شتابیافته که در آن فلزات آهنی و غیرآهنی با پوشش آلی و غیرآلی در معرض پاشش استیکاسید قرار میگیرند [خوردگی]
← بخارمِه [علوم جَوّ]
جلوههای ویژۀ نشاندهندۀ مِه که به شیوههای مختلف، همزمان با فیلمبرداری یا بعد از آن، ایجاد شود [سینما و تلویزیون]
میانگین ارتفاع فراکِشَندها در مِهکِشَندهای یک مکان در طی یک دورۀ نوزدهساله [اقیانوسشناسی]
← یخمِه [علوم جَوّ]