(~.) ۱- (اِ.) آسانی، سهولت.۲- (ص.) آسان، سهل.
فرهنگ فارسی معین
(~. مِ) (اِمر.)۱- پایان نامة تحصیلی.۲- جواز رانندگی ماشین.
پارچه یا جامهای که برای پوشاندن جسد در هنگام تدفین به کار میرود [باستانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
گونه وارداتی تهاجمی که در محل جدید منتشر میشود و عمدتا در رقابت با گونه یا گونههای بومی جای آنها را میگیرد [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] ...
[ یِ مَ ] (اِخ) کنایه از حضرت عیسی (ع) که در گهواره سخن گفت. رجوع به گویای گهواره شود.
لغتنامه دهخدا
نمایش ردهای لرزهای که چشمۀ آنها یکسان باشد [ژئوفیزیک]
کامۀ نر متحرک در گیاهان پست |||متـ . زامه 2 [زیستشناسی]
روزنه
فرهنگ واژههای سره
[ مَ / مِ ] (اِ مرکب) نامه ای که در آن جریان مؤاخذه و محاکمه را ثبت می کنند. چنانکه از فقرهٔ زیر از تاریخ غازانی برمی آید یارغو را ثبت می کرده و به عرض پادشاه می رسانده اند: دوم روز که آغا ...
[ مَ / مِ ] (اِ مرکب) کار نیک و نیک نامی. (برهان) (آنندراج): چند از این لاف یارنامهٔ تو در چنین منزلی کثیف و نژند.سنائی. یارنامه گزین که برگذرد اینهمه بارنامه روزی چند. سنایی (از جهانگیری و ...
[ مِ ] (اِ) یغما. (ناظم الاطباء).
[ مَ ] (مغولی، اِ) یام. (آنندراج). اسب پست. (از ناظم الاطباء). اسب چاپارخانه.