[ مُ حَ ] (ع مص) مزاحة. مزاحت. رجوع به مزاحة و مزاحت و مزاح شود.
لغتنامه دهخدا
[ اَ مُ حِ ] (اِخ) شیرازی. یکی از بزرگان شیوخ تصوف مائهٔ سوم، معاصر هارون و مأمون و معتصم و واثق و متوکل خلفای عباسی است. او را با جنید و شبلی بعلت اختلاف مشارب مناظرات و منافراتیست. ابوع ...
شرایطی در حرکت ضربدری که در آن وسایل نقلیه بدون تأثیر پذیرفتن از وضعیت هندسی راه بهآسانی گذر میکنند [حملونقل درونشهری - جادهای] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
خدماتی که به تماسگیرنده امکان میدهد که از مزاحم نشوید گذر کند و با کاربر تماس بگیرد [مهندسی مخابرات]
نوعی خدمات مکمل که به کاربر امکان میدهد تماسهایی را که از جانب یک کارساز پایۀ خاص گرفته میشود رد کند [مهندسی مخابرات]