گیر، راهبند، جلو گیر، بازدارنده
فرهنگ واژههای سره
هریک از موانع ایذایی که در مقابل خاکریزها یا ورودی سازههای سادۀ نظامی برای تأخیر در ورود مهاجمان قرار میدهند [علوم نظامی]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ نِ ] (ع ص، اِ) بازدارنده. ج، مَنَعَة. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). منع کننده. ج، مَنَعَة، مانِعون. (ناظم الاطباء). جلوگیرنده. دافع. رادع. زاجر. عایق. (یادداشت به خط مرحوم دهخ ...
لغتنامه دهخدا
[ نِ تَ ] (مص مرکب) مواجه با اشکال بودن. سد و بند بر سر راه داشتن. مجاز نبودن. اشکال داشتن: مانعی ندارد (در تداول فارسی معاصر)؛ اشکالی ندارد. عیبی ندارد. مجاز است.
(بِ نِ) [ ع. ] (ق.) به آسانی، به راحتی، بدون مشکل.
فرهنگ فارسی معین
[ دِ عُ نِ ] (ترکیب عطفی) سرخود و لگام گسیخته. که پیش گیرنده و بازدارنده ندارد. و رجوع به رادع و مانع شود.
نوعی جدول راسته که مانع ورود و انحراف وسایل نقلیه به نقاط خطرآفرین از جمله خاکریزهای بلند و قوسهای تیز میشود [حملونقل درونشهری ـ جادهای] ...
سرعت هواپیما در حین برخاست و در هنگام عبور از مانع با تمام توان موتور [حملونقل هوایی]
[ مُ تَ نِ ] (ع ص) بازدارنده. (از منتهی الارب).
[ مُ نَ عَ ] (ع مص) بازداشتن از یکدیگر و کسی را از چیزی. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). کسی را از چیزی بازداشتن. (مصادر زوزنی). کسی را از چیزی واداشتن. (تاج المصادر بیهقی). بازداشتن و من ...
اقدامی برای منحرف و مختل کردن و انهدام توان بالقوۀ نظامی دشمن پیش از بهکارگیری آن علیه نیروهای خودی [علوم نظامی]
اجرای عملیات هوایی بهمنظور انهدام یا خنثیسازی یا تأخیر در انجام عملیات نیروی بالقوۀ نظامی دشمن، قبل از اینکه بتواند بهطور مؤثر در فاصلهای دور از نیروها وارد عمل ...