(معرب، اِ) سقلولا. زردنباد. (فهرست مخزن الادویه).
لغتنامه دهخدا
[ ] (معرب، اِ) سعد است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قسارواقرقون شود.
[ قَ رِ قَ رَ ] (اِخ) شهر بزرگی بوده است برابر قیروان، و تا آنجا چهار میل فاصله داشته است. این شهر را ابراهیم بن اغلب به سال ۱۸۴ هـ . ق. بنا کرد و مرکز امیران بنی الاغلب گردید. این شهر د ...
[ قُ ناُ ] (اِخ) دهی است از دهستان کورائیم بخش مرکزی شهرستان اردبیل، سکنهٔ آن ۳۱۵ تن. آب آن از چشمه و رودخانهٔ قوناق قیران. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. ...
[ ] (اِ) ششترة. حرفة. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به ششتره و حرفه شود.
[ مَ ] (ع اِ) جِ مِنقار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به منقار شود. || جِ مُنقُر. (منتهی الارب). جِ مِنقُر و مُنقَر. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به منقر شود.
(نَ رُ قِ) [ ع. ] (اِمر.) کنایه از: چیز اندک و بی ارزش.
فرهنگ فارسی معین
[ نَ ] (اِخ) دهی از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر، در ۵۱هزارگزی شمال شرقی مشکین شهر در منطقه ای کوهستانی و معتدل هوا واقع است و ۱۶۷ تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و حبوبات ...
[ نَ ] (ع اِ) جِ ناقور. رجوع به ناقور شود.
[ چَ / چِ مَ / مِ یِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) کنایه از شب است که بعربی لیل خوانند. (برهان). کنایه از شب. (از آنندراج). شب. (ناظم الاطباء). و رجوع به چشمه قیر شود.