[ قَ لا ] (ع اِ) قلیا. قِلْیْ. قلی الصباغین. شب العصفر. (مخزن الادویه). و در اصفهان گهلا و در خراسان شخار و در گیلان و شیراز قلیا و به هندی سجی و ساجی و در کابل اشغار نامند. و آن چیزی است ...
لغتنامه دهخدا
اسم: قلی (پسر) (ترکی) (تلفظ: gholi) (فارسی: قلی) (انگلیسی: gholi) معنی: غلام، بنده، به صورت پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند حسینقلی، حسنقلی
فرهنگ واژگان اسمها
[ قُ زَ ] (اِخ) دهی است از دهستان آواجیق بخش حومهٔ شهرستان ماکو، واقع در ۳۸هزارگزی باختر ماکو. در مسیر شوسهٔ کلیسا کندی. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل مالاریائی است. سکنهٔ آن ۶۵ تن ...
[ قُ ] (اِخ) دهی است از دهستان ملک بخش مرکزی شهرستان گرگان، واقع در ۳۰۰۰گزی خاور گرگان. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن معتدل مرطوب مالاریائی است. سکنهٔ آن ۷۰۰ تن است. آب آن از قنات و محص ...
[ قُ ] (اِخ) دهی است از دهستان حاجیلو بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان، واقع در ۱۲هزارگزی شمال خاوری قصبهٔ کبودرآهنگ. سکنهٔ آن ۱۰۰ تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۵).
[ قُ بِ ] (اِخ) دهی جزو بخش نمین شهرستان اردبیل، واقع در ۳۵ هزارگزی باختر اردبیل و ۹هزارگزی شوسهٔ اردبیل به گرمی. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنهٔ آن ۵۲۶ تن است. آب ...
[ قُ تَ پْ پِ ] (اِخ) دهی است از بخش مینودشت شهرستان گرگان، واقع در ۴۰۰۰گزی شمال خاوری مینودشت. موقع جغرافیایی آن دامنهٔ کوه و هوای آن معتدل است، سکنهٔ آن ۵۶۰ تن است. آب آن از رودخانهٔ قلی ...
[ قُ قُ ] (اِخ) دهی است از دهستان کفرآور بخش گیلان شهرستان شاه آباد، واقع در ۳۱هزارگزی شمال خاوری گیلان و ۶هزارگزی باختر قیطول. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن معتدل است. سکنهٔ آن ۲۵۰ تن ...
[ قُ وَ ] (اِخ) ایل کرد از طوایف پشتکوه. (جغرافیای سیاسی کیهان).
زاج سیاه؛ شخار که از اشنان گرفته میشود.
فرهنگ فارسی عمید
ترکیب دارای کیفیت بازی [شیمی]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ قَ ] (ع اِ) قلی. رجوع به قلی شود.