[ فِ تَ ] (ع اِ) سبو. ج، فتون. (منتهی الارب). لام الفعل آن به تاء بدل شده است. (اقرب الموارد). || ثمر تازه شبیه به حبةالخضرا. (فهرست مخزن الادویه).
لغتنامه دهخدا
۱. گشودن؛ باز کردن. ۲. پیروز شدن. ۳. گشودن شهری و گرفتن آن. ۴. گشایش. ۵. پیروزی. ۶. (اسم) چهلوهشتمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۲۹ آیه. * فتح باب: ۱. گشودن در. ۲. [مجاز] شر ...
فرهنگ فارسی عمید
[ فُ تُ ] (ع ص) در فراخ گشاده. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || شیشهٔ فراخ سر. (منتهی الارب). شیشهٔ بی سربند و بی غلاف. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
۱. = فتح * فتح باب ۲. (اسم) [قدیمی، مجاز] آغاز.
پیروزیِ بزرگ. δ در اصل نام جنگی است که در زمان عمربن خطاب میان ایرانیان و اعراب در نزدیکی نهاوند رخ داد و لشکریان ایران شکست خوردند.
[ فَ حِ مَ / مو صِ ] (اِخ) از بزرگان و متقدمان مشایخ موصل است. بشر حافی از نظیران اوست. هفت سال پیش از بشر حافی به سال ۲۲۰ هـ . ق. از دنیا رفته است. روز عید اضحی در کوی ها می گذشت. آن قربان ...
[ فَ حِ نُو ] (اِخ) نام قدیم دیهی در نزدیکی قم در ناحیهٔ وازکیرود. (از ترجمهٔ تاریخ قم ص ۱۳۷).
[ فَ ] (اِخ) دهی از دهستان زهرا از بخش بویین شهرستان قزوین که در ۱۵ هزارگزی بویین و کنار راه فرعی بویین به اشتهارد قرار دارد. جلگه ای معتدل و دارای ۴۰۶ تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین ...
[ فَ ] (اِخ) دهی از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران که در ۳ هزارگزی جنوب باختری شهرری قرار دارد و جلگه ای معتدل و دارای ۱۶۴ تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده اش صیفی، س ...
[ فَ ] (اِخ) دهی از دهستان بهنام غرب بخش ورامین شهرستان تهران، که در هشت هزارگزی جنوب خاوری ورامین و ۳ هزارگزی ایستگاه پیشوا قرار دارد. جلگه ای، معتدل، مالاریایی و دارای ۲۰۰ تن سکنه است. آ ...
[ فَ ] (اِخ) دهی است از دهستان پیرتاج شهرستان بیجار، که در ۴۹ هزارگزی خاور بیجار و ۳ هزارگزی حسن تمو قرار دارد. جایی تپه ماهور، سردسیر و دارای ۵۴۰ تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود ...
[ فَ ] (اِخ) دهی است از دهستان میربیک بخش دلفان شهرستان خرم آباد، که در ۵۸ هزارگزی شمال باختری نورآباد و ۲۹ هزارگزی باختر راه شوسهٔ خرم آباد به کرمانشاه قرار دارد. جلگه ای معتدل و دارای ...