نظری مبنی بر اینکه معنای یک مفهوم علمی به شیوههای بهکاررفته در ایجاد آن مفهوم بستگی دارد و هر مفهوم را میتوان با یک شیوۀ قابلمشاهده و قابل اندازهگیری تعریف کرد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ عَ مَ لی یَ ] (اِخ) از فرق مشبههٔ شیعه بوده اند. رجوع به خاندان نوبختی ص ۲۶۰ شود.
لغتنامه دهخدا
[ عِ ] (ع ص) سخت و مانده کننده. منزل سخت و مانده کن. علمیص. رجوع به علمیص شود.
[ عِ ] (اِخ) ابن لاوذبن ارم. جدّ عمالقه. رجوع به عمالقة شود.
[ عَ مَ لی یَ / یِ ] (از ع، ص نسبی) منسوب به عمل. (ناظم الاطباء). - رسالهٔ عملیه؛ رسالهٔ مختصری که مجتهد حی، فتاوی خود را در عبادات و بعضی از امور فقهی دیگر در آن نویسد.
آبنمک مورداستفاده برای عملآوری مواد غذایی، مانند فراوردههای گوشتی [علوم و فنّاوری غذا]
ارزیابی پیوستهای که در مورد افراد عملیاتی یا وضعیتهای عملیاتی برای اعتبارسنجی و اعتمادسنجی آنها انجام شود [علوم نظامی]
بخشی از شناور یا هواگرد سرنشیندار که برای جمعآوری و تطبیق اطلاعات راهکنشی تجهیز شده است [علوم نظامی]
← اخلاق کاربردی [فلسفه]
دغدغههای شخصی فرد که به ناتوانی کارکردی در قابلیتهای جنسی منجر میشود [روانشناسی]
بدکار؛ بدکردار.
فرهنگ فارسی عمید
[ بَ عَ مَ ] (حامص مرکب) بدکاری و خطا و جرم. || بدفرماندهی و بی تدبیری. || بی قانونی و بی قاعدگی. (ناظم الاطباء).