[ عَ ] (اِخ) ابن محمدبن بخاری، ملقّب به علاءالدین. رجوع به علی بخاری شود.
لغتنامه دهخدا
[ عَ ] (اِخ) ابن محمد بدیهی، مکنّی به ابوالحسن، شاعر بغدادی. رجوع به علی بدیهی شود.
[ عَ ] (اِخ) ابن محمد برکهٔ تطوانی مغربی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی تطوانی شود.
[ عَ ] (اِخ) ابن محمد جزار، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به نورالدین. رجوع به علی جزار شود.
[ عَ ] (اِخ) ابن محمدجعفر حسنی حسینی یزدی (علی اکبر...). رجوع به علی اکبر یزدی شود.
[ عَ ] (اِخ) ابن محمد حجازی قاینی. رجوع به علی حجازی شود.
[ عَ ] (اِخ) ابن محمد حر عاملی کرکی. رجوع به علی حر شود.
[ عَ ] (اِخ) ابن محمد حناوی زاده، ملقّب به علاءالدین. رجوع به علی حناوی زاده شود.
[ عَ ] (اِخ) ابن محمد داعی صلیحی مکنّی به ابوکامل یا ابوالحسن. رجوع به علی صلیحی شود.
[ عَ ] (اِخ) ابن محمدرضا طباطبائی. رجوع به علی طباطبائی شود.
[ عَ یِ رِ ] (اِخ) ابن حسام الدین گوالیری اکبرآبادی (علی خان... یا علی شاه...)، لقب او حسام الدین بود، و نسب او از جانب پدر به علامه کمال الدین دهلوی و از سوی مادر به شیخ محمد الغوث گوالیر ...
[ عَ یِ کِ ] (اِخ) قریمی آق کرمانی، ملقّب به نقشی. رجوع به علی قریمی شود.