رویهای
فرهنگ واژههای سره
۱. مربوط به ظاهر. ۲. نمایان؛ هویدا. ۳. ویژگی کسی که بیشتر به ظاهر امور اهمیت میدهد.
فرهنگ فارسی عمید
[ هِ ] (اِخ) لقب ابن حزم ابومحمد علی بن احمدبن سعیدبن حزم اموی اندلسی. رجوع به ابن حزم... شود.
لغتنامه دهخدا
[ هِ ری یَ ] (اِخ) نام دو قریه در مصر منسوب به الظاهر لاعزاز دین اللََّه از خلفای فاطمی است. رجوع به معجم البلدان چ مصر ج ۶ ص ۸۱ شود.
[ اِ نُ وو دِ هِ ] (اِخ) ابوبکر محمدبن داودبن علی بن خلف اصفهانی، معروف بظاهری. شاعر و ادیب و فقیه. پدرش داود ظاهری معروف است، و او پس از پدر در حلقهٔ او بتدریس نشست. کتابی در ادب کرده است ...
[ خوَشْ / خُشْ هِ ] (حامص مرکب) آراستگی ظاهر. مقابل بدظاهری. || کنایه از بدجنسی و بدباطنی.
[ یَ یِ هِ ری ی ] (اِخ) زاویه ای است در قاهره و تا پیش از حوادث سال ۸۰۶ حمام طرغای مجاور این زاویه بوده و پس از آن حادثه که حمام طرغای ویران گردید بجای آن در جوار زاویه، بستانی ایجاد شد ...
زمانی که براساس جابهجایی خورشید در روز سنجیده میشود؛ ازآنجاکه سرعت جابهجایی ظاهری خورشید در آسمان به دلیل انحراف محور چرخش زمین و بیضوی بودن دور زمین ثابت نیست، این زمان با ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ هِ رِ هِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) کسی باشد که خدای عز اسمه، او را از نافرمانیها و معصیتها بازداشته باشد. (کشاف اصطلاحات الفنون) (تعریفات جرجانی).
معیاری برای سنجش روشنایی ظاهری اجرام سماوی|||متـ . قدر 2 magnitude 2 [نجوم]
← شتاب گرانی [ژئوفیزیک]