[ زَ دَ ] (مص مرکب) چیزی از ترشی یا شیرینی در طعام ریختن تا طعم میخوش آرد. ترش و شیرینی معاً به خورش زدن چون سرکه و قند یا آب لیمو و قند و مانند آن.
لغتنامه دهخدا
[ یِ صُ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) کنایه از سپیدهٔ صبح. (آنندراج). روشنی صبح. (ناظم الاطباء). صبح صادق. (مجموعهٔ مترادفات ص ۲۳۴): از آفتاب چاشنی صبح شد بلند عمر دوباره یافت ز راه گداز قند. صا ...
[ گِ رِ تَ ] (مص مرکب) چشیدن. چشیدن آزمون را. اندکی از طعام یا شراب چشیدن برای آزمودن طعم آن. مزه کردن : چون محمود فرمان یافت فرزندش محمد، این نوشتکین را برکشید بدان وقت که بغزنین آمد... ...
مجموعهای از ظروف برای سرکه و روغنزیتون و نمک و فلفل و خردل و مانند آن که بر روی میز در چاشنیجا (cruet stand) میگذارند [گردشگری و جهانگردی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
چندۀ یک مادۀ سمی که در مدتزمان معین 50 درصد اندامگانهای مورد آزمایش را میکُشد|||متـ . چندۀ نیمکُش [مهندسی محیط زیست و انرژی]
[ چَ / چِ شَمْ بَ ] (اِخ) نام محلی کنار راه رشت به آستارا میان رضوان ده و ارده جان در ۷۲۸۰۰ متری رشت. (یادداشت مؤلف). بازار کوچکی است جزء دهستان گیل دولاب بخش رضوان ده شهرستان طوالش، در ...
[ چَ / چِ شَمْ بَ / بِ ] (اِ مرکب) جشنی که در غروب سه شنبهٔ آخر سال شمسی برپا دارند و آتش افروزند و بر آن به جهیدن گذرند برای رسیدن به سعادت و سلامت در سال نو. کُلَه چهارشنبه. رجوع به چار ...
[ شِ ] (حامص مرکب) عمل چوب شناس. || علم شناختن چوبها.
[ بَ اُ ] (اِ مرکب) گلیم شوی را گویند و بعربی شجرهٔ ابی مالک خوانند و بدان رخت شویند و در دمشق صابون القاق نامند. (برهان) (آنندراج). چوبکی که در گازری بکار برند. (ناظم الاطباء). نام فارسی ...
نوعی کمانهکشی که در آن نوازنده صداها را با یک خیز قوی و کوتاه، بدون برداشتن کمانه از روی سیم و با استفاده از قسمت نزدیک به محل گرفتنِ کمانه، در انتهای صداها اجرا میکند [موسیقی] ...
[ نَ / نِ شِ ] (نف مرکب) عالم به به معرفت طبقات الارض. که به علم طبقات الارض آشنا باشد.
[ نَ / نِ شِ ] (حامص مرکب) علم و معرفت به طبقات الارض. قسمتی از زمین شناسی است که از چینه های زمین و شرایط تشکیل آنها، و سن نسبی و پراکندگی و سایر خصوصیات آنها بحث میکند.