نشانۀ واحدی که ناشران برای تشخیص و مبادلۀ محتوای یک برنمود رقمی به کار میبرند|||متـ . شناسانۀ شیء رقمی [علوم کتابداری و اطلاعرسانی]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ شِ دَ ] (مص) تعریف. تبصیر. شناساندن. (یادداشت مؤلف). معرفی کردن و معروف کنانیدن و شناختن فرمودن. (ناظم الاطباء).
لغتنامه دهخدا
نوعی فنّاوری رهگیری که هواپیما را در برابر رادار و پرتوِ فروسرخ و شناسایی بصری تقریبا نامریی میکند [علوم نظامی]
[ شِ ] (نف) شناسا. رجوع به شناسا و شواهد آن شود.
← سامانۀ شناسایی رادیوبسامدی [مهندسی مخابرات]
[زیستشناسی- علوم گیاهی] فرایند مرتبط کردن یک آرایه یا یک موجود ناشناخته با یک مورد شناختهشده|||[مهندسی مخابرات] فرایند شناخته شدن هستار در شبکه [زیستشناسی - علوم گیاهی] ...
بخشی از استخراج اصطلاحات که به شناسایی و گزینش بازنمودها (designations) اختصاص دارد [اصطلاحشناسی]
تعیین سرده و گونه و ورده (variety) و سیماهای تکمیلی و اَبرهای فرعی و مادراَبر و پدیدههای هوایی مرتبط با اَبرها [علوم جَوّ]
اقدامی اختیاری که ازطریق آن یک یا چند دولت موجودیت یک دولت را بهعنوان کنشگر در صحنۀ بینالمللی میپذیرند|||متـ . به رسمیت شناختن دولت [علوم سیاسی و روابط بینالملل ...
شناسایی قطعی شیء دیدهشده بر روی صفحۀ رادار با استفاده از تراپاسخگر یا جولان روشمند [حملونقل هوایی]
آگاهی یافتن از جنبههای گوناگون کلیۀ فنّاوریهای موجود در حوزۀ تخصصی مربوط و تعیین مشخصات و ویژگیهای هریک [مدیریت فنّاوری]
شناسایی مکانها یا عارضههای جغرافیایی که میتوان آنها را بهعنوان شاخص به کار برد [مهندسی نقشهبرداری]