[ جَ / جِ زَ / زِ ] (از ع، اِ) جسد مرده. مرده. (منتهی الارب). - جنازهٔ غریبان؛ چهار ستاره از هفت اورنگ که دو ستاره مقدم از آن چهار فرقدان نام دارند. (یادداشت مؤلف). || تابوت حاوی جسد مر ...
لغتنامه دهخدا
[ جَ / جِ زَ / زِ کَ / کِ ] (نف مرکب) آنکه جنازه را بردارد. (آنندراج): اغیار را جنازه کشی غیر ما نبود ما بهر خاطر تو بلاها کشیده ایم. آصفی (از آنندراج).
جوجه.
فرهنگ فارسی عمید
[ ] (اِخ) دهی است جزء دهستان حومهٔ بخش دستجرد خلجستان شهرستان قم دارای ۲۱۵ تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات، بنشن و انگور و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۱). از ...
[ زَ ] (اِخ) دهی از دهستان نازلوی بخش حومهٔ شهرستان ارومیه. سکنه ۲۰۵ تن. آب آن از نازلوچای و محصول آن غلات، توتون، چغندر، حبوبات، کشمش و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جوراب بافی است. ...
[ حَ زَ ] (اِخ) قریه ای است بزرگ مرکز ناحیتی مرکب از هشت قریه در حدود ولایت قسطمونی در شمال غربی آماسیه بر ساحل رود قزل آیرماق. (قاموس الاعلام ترکی).
بیشترین شتاب عمودی که هواگَرد بدون تشدید سازهلرز میتواند آن را تحمل کند [حملونقل هوایی]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ حَ جَ رُلْ زَ ] (ع اِ مرکب) حجرالحیة است.
اسم: حسنا زهرا (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: h.-zahrā) (فارسی: حسنا زهرا (حسنی زهرا)) (انگلیسی: hosna-zahra) معنی: ترکیب دو اسم حسنا و زهرا ( نیکو و روشن تر )، از نام های مرکب، حسنا ...
فرهنگ واژگان اسمها
بخش توخالی مرکز دندان در قسمت تاج و ریشه که مغز دندان را در بر دارد و سراسر آن از داخل با آستری از یاختههای&zwnj ...
(حَ زَ یا زِ) [ ع. حمزة ] (اِ.)۱- تره تیزک.۲- از اعلام مردان است.
فرهنگ فارسی معین
[ حَ زَ ] (اِخ) ابن حبیب بن عمارة ابوعمارة التمیمی. یاقوت گوید: او امام و شیخ قراء و یکی از ائمهٔ سبعه میباشد. به سال ۸۰ هـ . ق. متولد شد. قرائت را از اعمش و امام جعفربن محمد الصادق و ابن ...