[ غُ ] (ع اِ) جِ غرفة. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). غُرُفات. غُرَفات. غُرَف. (اقرب الموارد). رجوع به غرفة شود.
لغتنامه دهخدا
(اِخ) رجوع به نزهةالقلوب چ لیدن ج ۳ ص ۴۸، و فارفان شود.
(اِخ) دهی است از دهستان رودشت بخش کوهپایهٔ شهرستان اصفهان که در ۳۰ هزارگزی جنوب کوهپایه و ۳۰ هزارگزی جنوب راه شوسهٔ اصفهان به یزد واقع است. جلگه ای معتدل و دارای ۳۰۰ تن سکنه است. آب آنجا ...
[ قِ ] (ع ص) گشن بسندکننده. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
لایهای از آب دریا که اندامگانهای دریایی موجود در آن باعث پراکنده شدن نشانکهای صوتی میشوند [اقیانوسشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
نوعی ماهی که در ژرفدریا زندگی میکند، اما برای تغذیه به تولیدات ناحیۀ پُرنور (photic zone) متکی است [اقیانوسشناسی]
[ مِ ] (ع ص) مرد بسیارخرام. (منتهی الارب). آن که بسیار می خرامد و دامن خود می کشد. (از اقرب الموارد). || زنی که در راه رفتن دامن خود بسیار می کشد. (از اقرب الموارد).
موجی که طولِموج آن کمتر از دو برابر عمق آب باشد [اقیانوسشناسی]
[ رِ قَ ] (حامص مرکب) در تداول، نارفیقی کردن. شرط رفاقت و دوستی بجای نیاوردن. ناجوانمردی.
[ چِ ] (اِخ) دهی از دهستان کوه سره سرخی بخش مرکزی شهرستان شیراز که در ۴۷ هزارگزی جنوب باختر شیراز و ۱۲ هزارگزی راه فرعی شیراز به سیاخ واقع است. کوهستانی و هوایش معتدل است و ۲۲۷ تن سکنه د ...
اسم: ژرفا (دختر) (فارسی) (تلفظ: zharfa) (فارسی: ژَرفا) (انگلیسی: zharfa) معنی: عمیق، عمیق ترین یا دورترین نقطه جایی
فرهنگ واژگان اسمها
روش اکتشاف پیوسته ژرفای زمین با افزایش فاصله میان الکترودهای آرایه [ژئوفیزیک]