مداری که ایستگاهها را به شبکۀ مازه یا مرکز سودهی وصل میکند [مهندسی مخابرات]
واژههای مصوب فرهنگستان
مداری که صفحه آن با صفحه مرجع، یا صفحه استوای جسم جاذب، زاویهای غیر از صفر دارد [مهندسی هوافضا]
فرمولدار [ریاضی]
← مدار همگَرد [مهندسی هوافضا]
مداری که در آن فضاپیما در همسایگی یک نقطه لاگرانژی باقی میماند و یک حلقه دایرهای یا بیضوی را طی میکند [مهندسی هوافضا]
مداری که در آن جهت حرکت جسم مداری همسو با جهت چرخش جسم مرکزی است [فیزیک]
← مدار انتقال هومان [مهندسی هوافضا]
مداری که برای پذیرش یک بسامد معین تنظیم شده است [مهندسی برق]
مداری که در آن ماهوارهها، بهویژه ماهوارههای زمینهمگام، در پایان عمر عملیاتی خود قرار میگیرند تا به مرور به جوّ زمین برسند و از بین بروند [مهندسی هوافضا] ...
[ مُ رَ ءَ ] (ع مص) مداراة. رجوع به مُداراة شود.
لغتنامه دهخدا
(مُ) (اِ.) همکاری، همراهی یا همزیستی با دیگران.
فرهنگ فارسی معین
نرمی، کنارآمدن، سازگاری، بردباری
فرهنگ واژههای سره