(رُ شُِ) [ ع. ] (اِمر.)بیمارستان، مریض - خانه.
فرهنگ فارسی معین
۱. [منسوخ] جایی که سران مملکت یا نمایندگان مردم بنشینند و در امور کشور مشورت کنند؛ کنکاشستان. ۲. [قدیمی] جای کنکاش و مشورت. ۳. مجلس شورای ملی؛ پارلمان.
فرهنگ فارسی عمید
[ رُشْ شورا ] (ع اِ مرکب) جایی که در آن مینشینند و دربارهٔ امور کشور مشورت می کنند. رجوع به مجلس شورا شود.
لغتنامه دهخدا
دارضرب؛ جای سکه زدن پول؛ ضرابخانه؛ درمسرا.
جای پذیرایی از مهمانان؛ جایی که در آن مهمانان را پذیرایی کنند؛ مهمانخانه؛ مهمانسرا.
[ رُضْ ضَ ] (ع اِ مرکب) دارالضیافه. مهمانخانه. (آنندراج).
چاپخانه.
[ رُطْ طَ ] (اِخ) بنایی است در دارالخلافهٔ بغداد که المطیع بالله ساخته است. (معجم البلدان).
(رُ لْ عَ جَ زِ) [ ع. دارالعجزة ] (اِمر.) جایی که کوران و عاجزان را در آن نگه داری کنند، جای بینوایان، نوانخانه.
جای نگهداری عاجزان و بینوایان؛ نوانخانه.
[ رُلْ عَ جَ لَ ] (اِخ) خانهٔ سعیدبن سعدبن سهم در مکه که خاندان او (بنوسعد) آن را نخستین بنای قریش میدانند و میگویند این بنا پیش از دارالندوه ساخته شده است. (معجم البلدان).
(~. فُ) [ ع. ] (اِمر.)۱- مدرسهای که در آن فنهای مختلف آموزند.۲- مدرسهای که د ر تهران به اهتمام میرزا تقی خان امیرکبیر در محل کنونی دبیرستان امیرکبیر دایر گردید.