نوعی خشککن ناپیوسته متشکل از یک محفظۀ عایقبندیشده که در آن مواد غذایی بر روی سینیهای مشبک قرار میگیرند و با جریان هوای گرم خشک میشوند|||متـ . خشککن ...
واژههای مصوب فرهنگستان
خط انتقال یا مداری که با استفاده از حفاظ از هرگونه القای الکتریکی یا مغناطیسی محافظت شده است [فیزیک]
خطی که در راستای آن اندازهگیری انجام میشود [ژئوفیزیک]
خط عبور بافۀ اصلی داربَری [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
هر خطی بر روی نقشه که نقاطی با کمیت یکسان را به هم متصل میکند [ژئوفیزیک]
[ خَ طْ طِ کِ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) نامهٔ اعمال. || فرمان الهی. (ناظم الاطباء) (آنندراج).
لغتنامه دهخدا
کمیت یا پارامتری که دارای خطا باشد [مهندسی نقشهبرداری]
خلبانی که در هنگام پرواز فرمانهای هواگَرد را در اختیار دارد [حملونقل هوایی]
[ خَ فَ تُدْ دا ] (اِخ) لقب هارون پسر آلتونتاش خوارزمشاه که پس از مرگ خوارزمشاه این لقب از جانب مسعود بدو اعطا شد. (از تاریخ بیهقی).
[ خوا / خا بُ ] (ص مرکب) پارچه یا مخملی که قسمتی از پود و خمل آن مایل بسویی و قسمتی مایل بسوی دیگر است: مخمل خواب و بیدار. (یادداشت بخط مؤلف). || بین بیداری و خواب است. بین نوم و یقظه. ...
(ص مرکب) خوش سیما. خوش چهره : دانش او نه خوب و چهرش خوب زشت کردار و خوب دیدار است. رودکی (از تاریخ بیهقی ص ۶۱).
[ کِ ] (حامص مرکب) خوش کرداری. نیکورفتاری. نکوکاری : خوب کرداری زبهر زنده نامی کرده اند زنده نامی بهتر است از زندگی لحم و عظام. سوزنی. خدای یوسف صدّیق را عزیز نکرد بخوبرویی لیکن بخوب کرداری ...