نوعی تلسکوپ سمتالرأسی که آینۀ اصلی آن جیوۀ مایع درحالدوران است و در آن برای دنبال کردن و تصویر برداشتن از یک ستاره، مکان صفحۀ تصویربرداری را جابهجا میکنند [نجوم ...
واژههای مصوب فرهنگستان
تهیۀ تصویر مستقیم یا غیرمستقیم از دیوارۀ چاه با استفاده از ابزارهای نگارهبرداری (logging tools) یا روشهای اپتیکی/ نورشناختی [ژئوفیزیک]
نوعی تصویربرداری براساس تضعیف تفریقی عبور اشعۀ ایکس [مهندسی پزشکی]
[ تَ یَ / یِ ] (نف مرکب) برپادارندهٔ تعزیه و روضه خوان. (ناظم الاطباء). و رجوع به تعزیه شود.
لغتنامه دهخدا
دیدبانی و مشاهدۀ فرایند پرواز هواگرد رادارشناخته بر روی رادار سامانۀ ناوبری [حملونقل هوایی]
تعیین قدرت یا غلظت مادۀ دارویی با سنجش اثرات آن بر بافتهای زنده [علوم پایۀ پزشکی]
[ تَ کِ ] (ص مرکب) سخت رو و درشت و تند. (ناظم الاطباء).
دستگاهی شامل یک آنتن رادار بزرگ و تجهیزات وابسته به آن که در نجوم راداری به کار میرود [نجوم رصدی و آشکارسازها]
وضعیتی که در آن موقعیت یک هواگرد بر روی صفحۀ رادار مشاهده و شناسایی میشود [حملونقل هوایی]
[ تَ ] (نف مرکب) بزرگ جثه. تناور. فربه. کلان. درشت. بزرگ جسم: عطاط؛ مرد دلاور و تن دار. امح؛ فربه تن دار. درعث؛ کلانسال تن دار. کبر کبراً؛ بزرگ گردید و کلان و تن دار شد. قسطری، ضروط، صهود، ...
۱. کسی که برات و حواله در دست دارد. ۲. آنکه مستمری و مواجب میگیرد.
فرهنگ فارسی عمید
[ تَ خوا / خا ] (حامص مرکب) مواجب سالیانه گرفتن و داشتن. (ناظم الاطباء). رجوع به تنخواه و دیگر ترکیبهای آن شود.