[ خوَشْ / خُشْ خِ مَ ] (حامص مرکب) اطاعت. پرکاری و نیک انجامی در کار. || چاپلوسی. خودشیرینی.
لغتنامه دهخدا
خدمتی که فردی در عالم سیاست برای دیگری به امید دریافت پاداشی در آینده انجام میدهد|||متـ . خوشخدمتی [علوم سیاسی و روابط بینالملل]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ خوَشْ / خُشْ خِ مَ کَ دَ ] (مص مرکب) خودشیرینی کردن. چاپلوسی کردن.
[ بِ قَ / قِ یِ خِ مَ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) مدت خدمت گذشتهٔ خدمتگزاران و مأموران دولت: فلان ده سال سابقهٔ خدمت دارد.
سرپرست پیشخدمتان در خانه یا اداره؛ بزرگتر پیشخدمتها.
فرهنگ فارسی عمید
حداکثر تعداد افراد یا وسایل نقلیهای که میتوانند بهطور پیوسته در وضعیت عادی و در زمان مشخص از قطعهای از راه، مطابق با مقررات و با حفظ سطح کارایی، تردد کنند [حملونقل د ...
واگن انتهایی قطار برای استراحت یا انجام وظیفۀ مأموران موظف قطار [حملونقل ریلی]
[ خِ مَ ] (اِ مرکب) نوکری که چیزها بمجلس آرد و برد. خدمتکاری که خدمات حضوری سپردهٔ وی باشد. مرادف پیشکار. (آنندراج). خدمتگزار: این آهوی رمیده ز مردم نگاه کیست این فتنه پیش خدمت چشم سیاه ...
پیمانی که بهموجب آن پیمانکار خدماتی را با تأمین نیروی انسانی یا ارائه مهارتی خاص در یک بازه زمانی عرضه میکند [مدیریت پروژه]