۱. گیتی؛ دنیا؛ عالم؛ کیهان. ۲. کرۀ زمین. ۳. [مجاز] مردم دنیا. ۴. [قدیمی، مجاز] حیات؛ زندگی: سیاوش چو گشت از جهان ناامید / بر او تیره شد روی روز سپید (فردوسی۱: ۴۰۲). * جهان سوم: ...
فرهنگ فارسی عمید
[ جَ نِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) دنیای روشن. عالم درخشان. (فرهنگ فارسی معین): میزند جان در جهان آبگون نعرهٔ یالیت قومی یعلمون.مولوی.
لغتنامه دهخدا
آفرینندۀ جهان؛ پروردگار؛ خدای بزرگ.
اسم: جهان آفرین (دختر، پسر) (فارسی) (تلفظ: j.-āfarin) (فارسی: جهان آفرين) (انگلیسی: jahan-afarin) معنی: ترکیب دو اسم جهان و آفرین ( دنیا و ستایش )، آن که عالم را خلق کرده است، خدا، آف ...
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: جهان بخت (پسر) (فارسی) (تلفظ: j.-bakht) (فارسی: جهانبخت) (انگلیسی: jahan-bakht) معنی: بلند اقبال، آن که جهان بر وفق مرادش باشد
(~.) (اِمر.) کنایه از: چشم، دیده.
فرهنگ فارسی معین
مجموعۀ عقاید، باورها، و تصورات یک مکتب دینی، فلسفی، یا سیاسی که دربارۀ پدیدهها، جهان، انسان و جایگاه او در جهان هستی و یا در جامعه و در تقابل با مسائل اجتماعی ارائه میدهد.
واژهای که امروز بهجای جهان سوم به کار میرود و به معنای کشورهای کمترتوسعهیافته است که اکثرا در نیمکرۀ جنوبی قرار دارند|||متـ . جنوب [علوم سیاسی و روابط بینالملل] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
اسم: جهان خاتون (دختر) (فارسی) معنی: خاتون جهانیان، بانوی جهانیان، شاعره ایرانی در قرن هشتم
اصطلاحی برای توصیف کشورهای صنعتی کمونیستی در دوران جنگ سرد که از اقتصاد برنامهریزیشدۀ متمرکز برخوردار بودند [جغرافیای سیاسی]
برپاکنندۀ فتنه در جهان؛ جبار؛ ستمگر.
اسم: جهان ماه (دختر) (فارسی) (کهکشانی) (تلفظ: jahan-mah) (فارسی: جهان ماه) (انگلیسی: jahan-mah) معنی: آن که در جهان چون ماه می درخشد، زیبا