[ هُ سَ ] (هندی، اِ) در اصطلاح هیأت و نجوم هندیان، این کلمه صاحب جوک چهارم باشد که آن را محمود دانند. هتاس همان نار است. رجوع به ماللهند ص ۲۶۵ شود. ظاهراً صورتی از هُتاشَن است. رجوع به هُ ...
لغتنامه دهخدا
بخشی از دِنا که محل شروع همتاسازی در هر همتایه است [زیستشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
نوعی همتاسازی دِنا که در آن دوشاخههای همتاسازی در دو جهت مخالف هم پیش میروند [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری]
فرایندی که در آن از روی یک ویروس والد، ویروس یا شبهویروس جدید تولید میشود [زیستشناسی - میکربشناسی]
[ هَ ] (اِ) نزدیکان و مقربان درگاه احدیت را گویند. (برهان). برساختهٔ فرقهٔ آذرکیوان است. (از حاشیهٔ برهان چ معین).
[ پُ ] (فرانسوی، اِ) پُطاس. ئیدروکسید پتاسیم که بدان پتاس محرق گویند. رجوع به پطاس محرق شود.
[ پِ لُ ] (اِخ) شهری است در برزیل (ریو گراند دُ سول) دارای شصت هزار تن سکنه.
[ پِ سِ ] (اِخ) رجوع به په سست شود.
← حباب همتاسازی [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری]
[ کُ نِ ] (اِخ)مورخ رومی است و از نویسندگان درجهٔ اول. در ۵۰ م. تولد یافت و در ابتدا به امور دولتی پرداخت، بعد کناره گرفت و به مطالعهٔ تاریخ پرداخت. نوشته هایش از شاهکارهای ادبی لاتین بشم ...
مشاورۀ دو یا چند پزشک دربارۀ تشخیص بیماری و معالجۀ بیمار.
فرهنگ فارسی عمید
[ کَ / کِ گُ ] (اِخ) رجوع به گشتاسب شود.