ارتاسازهای سخت و پلاستیکی که با حمایت از گردن در درمان آسیبهای ستون فقرات به کار میرود [پیوند]
واژههای مصوب فرهنگستان
خرسنگ ایستادهای که سقف یا سرپوش آرامگاه حجرهای بر روی آن قرار دارد [باستانشناسی]
اپرایی که اپرانامۀ آن به موسیقی در میآید، در مقابل انواع دیگر که در آنها از گفتوگوی معمولی نیز استفاده میشود [موسیقی]
(اِخ) دو بارتاس (گیوم). نام شاعر فرانسوی است متولد در من فورنزدیک اوش (۱۵۴۴ -۱۵۹۰ م.). مؤلف «هفته» یا «آفرینش جهان» که از کتاب مقدس ملهم است.
لغتنامه دهخدا
[ غِ نِ گُ ] (اِخ) دهی در ۸ فرسخی مشرق تل گرد است به فارس. (فارسنامه ناصری).
[ بَ ] (اِخ) نام یکی از مبارزان و دلیران. (برهان). بقول نظامی در داستان اسکندر و روس نام پهلوانی بوده است. (آنندراج) (انجمن آرا). رجوع به برطاس شود.
[ بَ ] (اِخ) نام شهری است در حدود روس. (برهان) (ناظم الاطباء). رجوع به برطاس شود.
اسم: بشتاسب (پسر) (فارسی) معنی: گشتاسپ
فرهنگ واژگان اسمها
[ بُ ] (اِخ) بشتاسب. گشتاسب. رجوع به گشتاسب و مزدیسنا و ادب پارسی و قفطی ص ۱۸ س ۱۳ شود.
[ بُ ] (اِخ) (آتش...) و اما آتش بشتاسف چنین گویند که آن آتش آتشی است که به نیمور بناحیت انار بوده است. (تاریخ قم ص ۹۰). و آتشکدهٔ آن و آتش در آن «نیمور» بشتاسف ملک نصب کرده است. (تاریخ قم ...
(اِخ) مرکز بخشی در ایالت «لاند» و در شهرستان «داکس» در جنوب غربی فرانسه است و ۲۶۲۵ سکنه دارد.
[ تَ ] صلی الله علیه و آله و سلم صاحب علم و عمل را گویند. (برهان). دارای علم و عمل. (ناظم الاطباء). در برهان گفته بمعنی صاحب علم و عمل است، و در فرهنگها نیافتم. (از انجمن آرا) (آنندراج).