(تَ) [ ع. ] (مص م.)۱- ایمن کردن، آرام دادن.۲- حفظ کردن.
فرهنگ فارسی معین
[ تَ ءْ ] (ع مص) امین کردن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). || حفظ کردن و امن نمودن : لشکر برای تأمین ملک لازم است. (فرهنگ نظام). || امین پنداشتن. || اعتماد کردن. || راستی کردن. || ...
لغتنامه دهخدا
[ تَ ءْ نِ دَ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) (اصطلاح قضایی) توقیف دفاتر و اوراق و سایر چیزهایی که ممکن است برای اثبات دعوی به آنها استناد شود بمنظور جلوگیری از نابود شدن آنها، و یا توقیف دفاتر و ...
سیاست تأمین مالی در قالب وامهای کوچک به افراد نیازمند [اقتصاد]
واژههای مصوب فرهنگستان
مجموعۀ فرایندهای شناسایی و جذب و جمعآوری و نگهداری و تخصیص منابع مالی در بخش سلامت [مدیریت سلامت]
[ تَ ءْ نِ مُ دْ دَ عا بِ هْ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) (اصطلاح حقوقی) توقیف مقداری از اموال خوانده و امانت گذاردن آن نزد شخصی که مورد رضایت طرفین باشد. دادگاه بتقاضای خواهان قراری مبنی ...
نوعی روش تأمین وجه برای کسبوکارهای جدید از طریق مشارکت مالی جمع پرشماری از مردم که در آن هر فردبخشی از سرمایه را، هرچند اندک، تأمین میکند [اقتصاد] ...
شخص یا سازمانی که کالا یا خدماتی را، معمولا درازای دریافت بهای آن، برای استفاده در پروژه فراهم میکند [مدیریت - مدیریت پروژه]
(تَ) [ ع. ] (اِ.) جِ تأمین. شعبهای در ادارة شهربانی در گذشته، که امروزه به نام آگاهی معروف است.
[ تَ ءْ یَ ] (ع مص) کنیزک گردانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تأمیهٔ جاریه؛ امه قرار دادن آنرا. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).
[ تَ ءَنْ نُ ] (ع مص) مؤنث شدن اسم. (تاج المصادر بیهقی) (ناظم الاطباء). ماده گردیدن یا مؤنث شدن. (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد). || نرم گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تأنث بکسی ...
(تَ أَ نُّ) [ ع. ] (مص ل.) انس گرفتن، خوی گرفتن.