[ بَ مِ نَ ] (اِخ) رجوع به بهرام و بهرام جوبینه و چوبین شود.
لغتنامه دهخدا
ساختاری متشکل از دو یا چند رشتۀ بههمتابیده [مهندسی بسپار - الیاف]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ نَ / نِ ] (اِ) چوبینه. رجوع به چوبینه شود.
(~. نَ یا نِ) (اِمر.) رخت کن حمام.
فرهنگ فارسی معین
خدمه و وسایل موردنیاز بینهبری در هر داربَرگاه [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
[ نَ ] (اِخ) لقب بهرام سردار هرمز ساسانی است. او را چوبین و شوبین نیز گویند: چو چوب دولت ما شد برآور مه چوبینه چوبین شد به خاور.نظامی. رجوع به چوبین و شوبین شود.