[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] مجموعهای که زیرساخت آن مرکز دادههای دارای قابلیت فراهمسازی سختافزار است و در زمرۀ خدماتی است که به کاربران عرضه میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
یکی از دو اَبر ماژلان که کهکشانی نامنظم و کوچک در فاصلۀ صدوشصتهزار سال نوری از زمین است [نجوم]
آمیزهای از اَبرهای عمومی و خصوصی که در تعامل با یکدیگر هستند و به کارفرما امکان میدهند اطلاعات و پردازشهای عمومی را به اَبر عمومی بسپارد و دادهها و کاربردهای خصوصی را ...
زیرساخت اَبری مشترک میان چند سازمان و فرد دارای منافع و نیازهای مشترک [رایانه و فنّاوری اطلاعات]
آمیزهای از خاکستر و گاز داغ و گاه فروزان که پس از فوران از آتشفشان بهسرعت و با تلاطم در دامنۀ آن سرازیر میشود و بخش زیرین آذرآواری را با خود حمل میکند [زمینشناس ...
1. واژۀ متداول برای اَبر کمانی|||2. اَبر تراز پایین و افقی و لولهایشکل که با جبهۀ جَستی یک توفان همرَفتی همراه میشود [علوم جَوّ]
اَبری که شکلگیری و تداوم آن به وجود یکی از سردههای اَبر اصلی بستگی دارد [علوم جَوّ]
اَبر متعلق به طبقۀ میانی شامل اَبرهای فرازکومهای و فرازپوشنی و باراپوشنی|||متـ . اَبر تراز میانی medium-level cloud, middle-level cloud||| اَبر طبقۀ میانی middle etage [علوم جَوّ] ...
اَبری که تمام یا بخشی از قطرههای آب اَبَرسرد آن به یخبلور تبدیل شده است [علوم جَوّ]
← مِهباد [علوم جَوّ]
نوعی اَبرنما که در آن دیدبان حرکت اَبر را با نگاه مستقیم در اَبرنما مشاهده میکند [علوم جَوّ]