نوعی ثبّات انتقال بازخوردی که تابع بازخورد آن خطی است |||اختـ . ثاب خطی LFSR [رمزشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
حداقل زمان مجاز برای جابهجایی مسافر از یک وسیلۀ نقلیه بهوسیلۀ نقلیۀ دیگر، براساس زمان ورود و خروج برنامهریزیشدۀ آنها [حملونقل هوایی] ...
حرکت جسم صُلب بدون هیچگونه چرخش [فیزیک]
خدماتی که در هنگام مشغول بودن خط، به مشترک امکان میدهد تماسهای ورودی را به خط دیگری انتقال دهد|||متـ . خدمات انتقال برخوانی خط مشغول [مهندسی مخابرات] ...
خط انتقال طراحیشده برای کار در بسامدهای رادیویی [مهندسی برق]
مسیر مادی پیوستهای که میتواند انرژی الکترومغناطیسی را از مکانی به مکان دیگر ببرد [فیزیک]
خط انتقالی که در آن هریک از رساناها نسبت به زمین پاگیریها/ امپدانسهای (impedances) یکسان دارد [فیزیک]
نوعی رأی ترجیحی که در آن آرای مازاد به حساب نامزدهایی ریخته میشود که رأی آنها به حد نصاب نرسیده باشد [علوم سیاسی و روابط بینالملل]
رابطۀ میان انتقالبهسرخ رصدشده و قدر ظاهری جرمی که قدر مطلق آن در عالم درحالانبساط مشخص است [نجوم]
نسبت جریان تولیدشده بهوسیلۀ یک جفت پایانه به ولتاژی که به آن پایانه وارد شده و در جفت پایانۀ دیگر اتصالکوتاه شده است [مهندسی برق]
روشی که ازطریق آن با معلوم بودن راه و سرعت کشتی یک خط مکان به زمانهای دیگر منتقل میشود تا امکان تعیین نقطۀ کشتی، تنها با استفاده از یک شی، فراهم شود [علوم نظامی] ...
زمان مجاز برای جابهجایی مسافر از یک وسیلۀ نقلیه بهوسیلۀ نقلیۀ دیگر براساس زمان ورود و خروج برنامهریزیشدۀ آنها [حملونقل هوایی] ...