[ ا ب ب ز خ ع ل ] (ترکیب اضافی ، ا مرکب ) در تداول حکمت اشراق ، گویند چون انوار قاهر را ابتهاج به نوری یگانه است که نور انوار است و از آن برزخ واحدی برای فقر مشترکی حاصل آید، و قواهری که ...
لغت‌نامه دهخدا
[ ا ب ت ] (ترکیب اضافی ، ا مرکب ) گروهی از مسیحیان که معتقد به اقانیم ثلاثه اند و از اینرو در قرآن کریم آمده است : {/Bلَقَدْ کَفَرَ اَلَّذِینَ قََالُوا إِنَّ اَللََّهَ ثََالِثُ ثَلاََثَة ...
[ اَ بِ تَ سُ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) گروهی که به تناسخ ارواح در اجساد و انتقال آنها از شخصی به دیگری قائل بودند. رجوع به ملل و نحل شهرستانی چ مطبعهٔ حجازی قاهره ج ۱ ص ۸۳ و ۸۶ و ۱۹۲ و ج ...
[ اَ بِ جُ بْ با ] (اِخ) پیروان ابوعلی محمدبن عبدالوهاب جبائی و پسرش ابوهاشم عبدالسلام بودند و آن دو از معتزلهٔ بصره بشمار میرفتند. این فرقه را جبائیه و بهشمیه میگفتند. رجوع به جبائیه و بهشم ...
[ اَ بِ جَ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) یاران دوزخ. دوزخیان. اهل دوزخ. اصحاب نار. جهنمیان. رجوع به اصحاب نار و تفسیر ابوالفتوح چ قمشه ای ج ۴ ص ۷۱ شود.
[ اَ بِ جَ یِ ] (اِخ) بر گروهی از جنگاوران اسلام اطلاق میشد که جزایر اطراف فارس را تصرف کرده بودند، و در آن هنگام که علاء حضرمی عامل عمربن خطاب بر بحرین بود هرثمةبن عرفجهٔ بارقی را به فار ...
[ اَ بِ جَ مَ ] (اِخ) عبارت بودند از عایشه و طلحه و زبیر (رض) در جنگ با علی (ع). واقعهٔ جمل بسال ۳۶ هـ . ق. روی داد و وجه تسمیهٔ آن اینست که جنگ را بنام جملی خواندند که عایشه بر آن سوار میش ...
[ اَ بِ یَ ] (اِخ) گروهی از پزشکان بودند که در فترت میان برمانیدس و افلاطون بسر میبردند. رجوع به اصحاب تجربه و عیون الانباء ج ۱ ص ۲۳ شود.
[ اَ بِ خَ لَ ] (اِخ) پیروان خلف خارجی بودند و آنان از خوارج کرمان و مکران بشمار میرفتند که دربارهٔ قدر با وی بمخالفت برخاستند و در این باره از مذهب اهل سنت پیروی میکردند. رجوع به خلفیه ...
[ اَ بِ خَ یْ یا ] (اِخ) پیروان ابوالحسین بن ابی عمرو خیاط، استاد ابوالقاسم بن محمد کعبی بودند و ابوالحسین و ابوالقاسم هر دو از معتزلهٔ بغداد بشمار میرفتند و از یک مذهب پیروی میکردند جز اینک ...
[ اَ بِ دی ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) صاحبدیوانان. کاتبان. رئیسان دفاتر و نامه ها. رئیسان امور دیوانی و دولتی. وزیران امور مالی و محاسباتی. دبیران: و هریک از اصحاب دیوان او صدری بود با اصل و ...
[ ا ب ر ] (اخ ) اهل مظال . اهل مظلة . رجوع به اصحاب مظله شود.