[ اَ ] (اِخ) مملکتی است قدیمی در حد شمال شرقی نپال، اکنون مقاطعه ایست در جانب شمال شرقی هندوستان جزو حکومت کلکته. موقع آن بین ۲۵ درجه و ۵۰ دقیقه و ۲۸ درجه و ۲۰ دقیقه و ۹۷ درجه و ۳۰ دقیقه ط ...
لغتنامه دهخدا
اسم: آسام (پسر) (لری) (تلفظ: āsām) (فارسی: آسام) (انگلیسی: asam) معنی: سام، داستان خوشایند، حدیث خوش، ( اعلام ) ایالتی در مرز شمال شرقی هند که تقریباً به طور کامل به وسیله خاک بنگلادش از هن ...
فرهنگ واژگان اسمها
[ اُ مَ ] (ع اِ) اسد. شیر. (مهذب الاسماء).
[ اُ مَ ] (اِخ) ابن زید مکنی به ابی خالد. وی وزارت یزیدبن عبدالملک داشت. (دستورالوزراء ص ۲۱) (حبیب السیر جزو۲ از ج ۲ ص ۶۴).
[ اُ مَ ] (اِخ) ابن شریک ثعلبی. یکی از صحابه. وی بعدها در کوفه اقامت گزید. بعضی احادیث شریفه از او نقل کرده اند از جمله: عباداللََّه تداووا فان اللََّه لایضع داءً الاّ وضع له دواءً الا الهرم ...
[ اُ مَ ] (اِخ) ابن مالک بن قهم مکنی به ابی العشراء الدّارمی. یکی از تابعین و از مشاهیر حفاظ. بعضی وی را از صحابه گفته اند ولی محققاً به درک فیض حضور حضرت نبوی نایل نیامده است. و روایات و ...
[ اُ مَ ] (اِخ) ثعلبی. رجوع به اسامةبن شریک شود.
[ اُ مَ ] (اِخ) دارمی. رجوع به اسامةبن مالک شود.
[ اُ مَ ] (اِخ) شقری. رجوع به اسامةبن اخدری شود.
[ اَ مِ ] (ع اِ) جِ اَسمُع. ججِ سَمع.
= اسم
فرهنگ فارسی عمید
(اِخ) حاکم نشین کولونی ساحل عاج در گینهٔ افریقا. باسام بزرگ یکی از مراکز مهم تجارتی خصوصاً پارچه و سلاح و عاج و چوب و غیر آن است.