مجموعهای از خازنها و کلیدها که برای تنظیم ظرفیت در مدار به کار میرود [فیزیک]
واژههای مصوب فرهنگستان
انتقال انرژی از یک مدار به مدار دیگر با استفاده از خازن [فیزیک]
[ زِ ] (ع ص، اِ) نگهبان. (آنندراج). خزانچی و نگهبان خزانه از لطایف. (غیاث اللغة). خزینه دار. (مهذب الاسماء). ذخیره کننده و حفظکنندهٔ مال ذخیره. (فرهنگ نظام). خزانه دار و تحویلدار و حافظ و نگ ...
لغتنامه دهخدا
[ زِ ] (ع اِ) وقتی دو صفحهٔ فلزی A و B بوسیلهٔ عایقی مانند هوا یا غیر آن از یکدیگر جدا شده باشند دستگاه حاصل را یک خازن الکتریکی و یا بطور اختصار خازن می گویند. همچنین سیم مسی یک کابل با رو ...
[ زِ ] (اِخ) فرید. مدیر روزنامهٔ الارز در جونیه (لبنان). از اوست: تاریخ ژاندارک منطبع در مطبعهٔ الارز جونیه بسال ۱۹۰۰ م. (از معجم المطبوعات ج ۱ ص ۸۰۹).
(زَ نِ) (اِمر.) خواهرزن.
فرهنگ فارسی معین
[ زِ ] (اِخ) نام حکیمی است دانشمند. (آنندراج). عبدالرحمن خازنی معروف بزاهد از علماء ریاضی و رصد در قرن پنجم و ششم است که در سال ۴۶۷ هـ . ق. در مجمع اصلاح تاریخ و تبدیل جلالی حضور داشته در ...
[ خُ رْ رَ مِ زَ دَ ] (اِخ) اسمش حسین، اصلش خراسانی، موطنش ساری، شغلش عطاری، مشربش تصوف، مذهبش تعشق، طرزش کسب اخلاق، صفتش حسن اوصاف، اشعارش عاشقانه بود. از اوست: دانم که به تنگ آمدی از درد د ...
خط انتقالی که در آن هریک از رساناها نسبت به زمین پاگیریها/ امپدانسهای (impedances) یکسان دارد [فیزیک]
خط انتقالی شامل دو رسانا با پاگیریها/ امپدانسهای (impedances) یکسان که جریان در آنها برابر، اما در جهتهای مخالف است [فیزیک]
[ دِ ] (ص مرکب) طویل. دراز. طولانی : چگونه راهی، راهی درازناک عظیم همه سراسر سیلاب کند و خارا خار. بهرامی.
(~.) (اِمر.) درازا، طول.