گازی سمّی، آبیرنگ، و موجود در طبقات فوقانی جو، با بوی تند که هنگام رعدوبرق یا در اطراف ماشینهای برق تولید میشود و برای تصفیۀ آب و از بین بردن میکروبها به کار می ...
فرهنگ فارسی عمید
[ اَ زَ ] (اِخ) موضعی در «راست آب پی کوچک» در سوادکوه مازندران. (سفرنامهٔ مازندران و استراباد رابینو ص ۱۱۵ بخش انگلیسی).
لغتنامه دهخدا
[ اَ ] (ع اِ) جِ زَند.
[ اَ وی ی ] (ص نسبی) منسوب بازناوهٔ همدان. و از آنجاست ابوالفضل عبدالکریم بن احمدبن علی بن احمدبن علی الازناوی معروف بالبآری . (انساب سمعانی).
[ اَ ] (اِخ) رجوع به زنائیم و قاموس الاعلام ترکی شود.
[ اَ نَ ] (اِ) رنجش. (برهان) (جهانگیری) (شعوری). رنجیدن.
[ اَ نَ ] (اِخ) ابن جشم. پدر بطنی است از تمیم. (منتهی الارب).
آبی که در مخازن کشتیها پس از تخلیۀ بار آنها برای حفظ تعادل بارگیری میشود و معمولا پسابی روغنی است که نیاز به تصفیه دارد [مهندسی محیط زیست و انرژی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
آلت فولادی با دستۀ چوبی شبیه تیشه که با آن سنگ آسیا را دندانهدار و تیز میکنند؛ آسافزون؛ آژینه.
دستگاهی که فعالیت آلفاآمیلازی و گرانرَوی ژلههایی مانند ژلۀ آرد غلات را میسنجد و بهصورت منحنی نشان میدهد [علوم و فنّاوری غذا] ...
[ اَ وو دِ زِ ] (اِخ) عمیربن عامر. صحابی است و در جنگ بدر و احد حاضر بوده است. بعضی نام او را عمرو گفته اند.